Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
midriff
مربوط به قسمت پایین سینه
midriffs
مربوط به قسمت پایین سینه
Other Matches
midriffs
تیغه قسمت پایین سینه
midriff
تیغه قسمت پایین سینه
fore castle
قسمت سینه ناو
prothorax
قسمت قدامی سینه حشره
presternum
قسمت جلو قفسه سینه پستانداران
foot
قسمت پایین چیزی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
desender
قسمت پایین حروف کوچک
soffite
سقف قسمت پایین عمارت
soffit
سقف قسمت پایین عمارت
feuilleton
پاورقی قسمت پایین روزنامه
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
organic
مربوط به یک قسمت یا یکان
title block
قسمت مربوط به درج اطلاعات
facr piece
قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
bilge
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
footnote
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
footnotes
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
information box
قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
titling strip
قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی
national command
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
american civilian internee information
قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا
double bar
دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
biotechnology
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
bow wave
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
brooches
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooch
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
depress
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
پایین دادن لوله پایین اوردن
goat hair
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
down
سوی پایین بطرف پایین
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
redbreast
پرنده سینه سرخ سینه سرخ
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttles
عبور قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
breasts
سینه
bosom
سینه
bosoms
سینه
white steaming light
سینه
forecastle
سینه
breast
سینه
bowed
سینه
ball flower
گل سینه
bow
سینه
chest to chest
سینه به سینه
mandrel or dril
سینه
bows
سینه
bowing
سینه
petto
سینه
heart
سینه
pulmonory
سل سینه
thoraces
سینه
thorax
سینه
busts
سینه
busting
سینه
end on
سینه به سینه
busted
سینه
thoraxes
سینه
bust
سینه
hearts
سینه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
targetting
سینه حریف
bodices
سینه بند
chesty
سپر سینه
bodice
سینه بند
dead ahead
درست سینه
busty
خوش سر و سینه
thoracic duct
مجرای سینه
Union Jack
پرچم سینه
bosom
پیش سینه
thoracic cage
قفسه سینه
bosoms
پیش سینه
chesty
خوش سینه
crawlingly
سینه مال
bullring
چشمی سینه
lumber's line
خط سینه ناو
thoraxes
قفسه سینه
bow
سینه کشتی
bowed
سینه کشتی
thorax
قفسه سینه
lubber's line
نشانگر سینه
thoraces
قفسه سینه
bows
سینه کشتی
bowing
سینه کشتی
pulmonitis
سینه پهلو
Union Jacks
پرچم سینه
corslet
سینه بند
targetted
سینه حریف
kist
قفسه سینه
decolletage
سر و سینه راباز
foresail
بادبان سینه
forward spring
اسپرینگ سینه
forward turret
توپ سینه
gasoem
قفسه سینه
he beat his breast
او به سینه خودزد
head rope
طناب سینه
heart ache
سینه سوزی
heart burninig
سینه سوز
rib-cage
قفسه سینه
chimney breasts
سینه بخاری
targets
سینه حریف
targeting
سینه حریف
targeted
سینه حریف
underfoot
زیر سینه
target
سینه حریف
quartering wind
باد سینه
chests
قفسه سینه
pectoral cross
صلیب سینه
chest
قفسه سینه
trim forward
نشست سینه
rib-cages
قفسه سینه
chimney breast
سینه بخاری
line of attack
سینه شمشیرباز
shirt front
پیش سینه
pneumonic
سینه پهلویی
ratite
سینه پهن
pneumonia
سینه پهلو
sputum
خلط سینه
sternalgia
سینه درد
bow wave
موج سینه
bower anchor
لنگر سینه
bowman
ملوان سینه
stertor
صدای خس خس سینه
breast bone
استخوان سینه
breast plate
زره سینه
stomacher
سینه بند
breastplates
زره سینه
brisket
گوشت سینه
pectoralgia
سینه درد
with folded arms
دست به سینه
bow grace
دفرای سینه
peripeneumony
سینه پهلو
pectorla fins
بالهای سینه
pigeon breast
سینه کفتری
pectoriloquy
صدای سینه
scatter pin
سنجاق سینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com