English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
hydrophobic مربوط به گزیدگی سگ هار
Other Matches
bitten گزیدگی
fleabite کک گزیدگی
rabies گزیدگی سگ هار
rat bite fever تب موش گزیدگی
lyssa گزیدگی سگ هار
flea bite گزیدگی یانیش کیک
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
condequent مربوط
related مربوط
pertinent مربوط به
pertaining مربوط به
pertinent مربوط
pertinenet مربوط
coordinate مربوط
curatorial مربوط به
as for مربوط به
correspondent مربوط به
vespertinal مربوط به شب
correspondents مربوط به
eight bit system مربوط به یک
germane مربوط
relevant مربوط
for مربوط به
affined مربوط
apposite مربوط
lineal مربوط به خط
hydraulic مربوط به اب
coherent مربوط
cretaceous مربوط به گچ
irrelevant نا مربوط
proper مربوط
caprine مربوط به بز
capitular مربوط بفصل
prospective مربوط به اینده
parental مربوط به والدین
affiliating مربوط ساختن
caloric مربوط به کالری
chromic مربوط به کرومیوم
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
arbitrative مربوط بحکمیت
chromatic مربوط به رنگها
cerebellar مربوط به مخچه
affiliate مربوط ساختن
affiliated مربوط ساختن
churchly مربوط به کلیسا
affiliates مربوط ساختن
collegial مربوط به دانشکده
computational مربوط به یک محاسبه
corresponsive مربوط بیکدیگر
communist مربوط به کمونیسم
garlicky مربوط به سیر
genethliac مربوط به طالع
personal مربوط به کسی
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
haemic مربوط بخون
verbs مربوط به صدا
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
coherently بطور مربوط
glossal مربوط به زبان
glyptic مربوط به حکاکی
goidelic مربوط بسلت
hawaiian مربوط به هاوایی
hominoid مربوط به بشر
horsy مربوط به اسب
hydrographic مربوط به اب نگاری
gallinaceous مربوط بماکیان
contiguous مربوط بهم
four dimensional مربوط به بعدچهارم
operatic مربوط به اپرا
climatic مربوط به اب وهوا
futuristic مربوط به اینده
dictoral مربوط به دکتری
divisional مربوط به تقسیم
domiciliary مربوط به خانه
expiratory مربوط به زفیر
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
fistulous مربوط به ناسور
polar مربوط به قط بها
polar مربوط به قطب
Hellenic مربوط به یونان
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
mammary مربوط به پستانداران
vehicular مربوط به خودرو
ameba مربوط به امیب
surgical مربوط به جراحی
adulterous مربوط به زنا
achaian مربوط به اخائیه
psychiatric مربوط به روانپزشکی
achaean مربوط به اخائیه
acetarious مربوط به سالاد
familial مربوط به خانواده
fossils مربوط بادوارگذشته
marital مربوط به زناشویی
matrimonial مربوط به ازدواج
ceremonials مربوط به جشن
amazonian مربوط به امازونها
aesthetic مربوط به علم
aesthetically مربوط به علم
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
agrologic مربوط بخاکشناسی
basal مربوط به ته یابنیان
ceremonial مربوط به جشن
fossil مربوط بادوارگذشته
municipal مربوط به شهرداری
textual مربوط به متن یا نص
fractional مربوط به بخشها
nasal مربوط به بینی
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
circumstantial مربوط به موقعیت
nautical مربوط به کشتیرانی
baronial مربوط به بارون
fractional مربوط به بخشهایی
commercial مربوط به تجارت
concern مربوط بودن به
racing مربوط بمسابقه
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
outbound مربوط به خارج
dependent مربوط محتاج
military مربوط به نظام
concerns مربوط بودن به
ovarian مربوط به تخمدان
retired مربوط به بازنشستگی
bardic مربوط به رامشگری
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
technologically مربوط به فناوری
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
atomistic مربوط به اتم
bear on مربوط بودن
acrobatic مربوط به بندبازی
anal مربوط به مقعد
electrically مربوط به الکتریسیته
budgetary مربوط به بودجه
calligraphic مربوط به خطاطی
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
existential مربوط به هستی
britannic مربوط به بریتانیا
aeronautical مربوط به فضانوردی
astro مربوط به نجوم
as to عطف به مربوط به
meteorological مربوط به هواسنجی
anglian مربوط به نژاد
anent در مشارکت با مربوط به
astrological مربوط به نجوم
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
ameboid مربوط به امیب
amebic مربوط به امیب
arbitral مربوط به حکمیت
sartorial مربوط به خیاطی
arteriovenous مربوط به رگها
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
thematic مربوط بموضوع
congressional مربوط به کنگره
ameban مربوط به امیب
pertain to مربوط بودن به
posts مربوط به پست
posted مربوط به پست
post مربوط به پست
substantival مربوط به اسم
superciliary مربوط به ابرو
synergistic مربوط به همکاری
graphic مربوط به نقاشی
testamentary مربوط به وصیتنامه
bawdy مربوط به جاکشی
textuary مربوط به متن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com