English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (29 milliseconds)
English Persian
serialised مرتب کردن سریال کردن
serialises مرتب کردن سریال کردن
serialising مرتب کردن سریال کردن
serialize مرتب کردن سریال کردن
serialized مرتب کردن سریال کردن
serializes مرتب کردن سریال کردن
serializing مرتب کردن سریال کردن
Other Matches
format روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
filing 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
gather و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justification مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
semi processed data داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
To do up the room. اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
chalking سریال حرکت سریال بار
chalks سریال حرکت سریال بار
chalked سریال حرکت سریال بار
chalk سریال حرکت سریال بار
interfaces مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interface مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
ranged مرتب کردن میزان کردن
range مرتب کردن میزان کردن
straightens درست کردن مرتب کردن
straightening درست کردن مرتب کردن
straightened درست کردن مرتب کردن
straighten درست کردن مرتب کردن
ranges مرتب کردن میزان کردن
dispose مرتب کردن مستعد کردن
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
marshalled مرتب کردن
cleanest مرتب کردن
cleans مرتب کردن
tidy مرتب کردن
marshals مرتب کردن
marshaling مرتب کردن
marshaled مرتب کردن
lineup مرتب کردن
concert مرتب کردن
draw up مرتب کردن
concerts مرتب کردن
straighten up <idiom> مرتب کردن
marshal مرتب کردن
clean مرتب کردن
graduating مرتب کردن
tidying مرتب کردن
tidiest مرتب کردن
set in order مرتب کردن
to cleanvp مرتب کردن
to put to rights مرتب کردن
tidies مرتب کردن
order مرتب کردن
regularized مرتب کردن
tidier مرتب کردن
tidied مرتب کردن
clear up مرتب کردن
regularizing مرتب کردن
collocate مرتب کردن
collocated مرتب کردن
fix up مرتب کردن
collocates مرتب کردن
regularised مرتب کردن
regularises مرتب کردن
regularising مرتب کردن
regularize مرتب کردن
regularizes مرتب کردن
collocating مرتب کردن
collate مرتب کردن
collated مرتب کردن
arrange مرتب کردن
graduate مرتب کردن
put straight مرتب کردن
cleaned مرتب کردن
graduates مرتب کردن
arranged مرتب کردن
arranges مرتب کردن
to map out مرتب کردن
collates مرتب کردن
collating مرتب کردن
arranging مرتب کردن
set نهادن مرتب کردن
sets نهادن مرتب کردن
square مرتب کردن کلاه
pick up <idiom> تمیز ،مرتب کردن
distributive sort مرتب کردن توزیعی
squares مرتب کردن کلاه
data processing مرتب کردن داده ها
squaring مرتب کردن کلاه
squared مرتب کردن کلاه
setting up نهادن مرتب کردن
internal sort مرتب کردن درونی
insertion sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن
to fix up مرتب کردن جادادن
tree sort مرتب کردن درختی
ripple sort مرتب کردن موجی
redd مرتب کردن رهاساختن
block sort مرتب کردن بلاکی
shipshape مرتب کردن منظم
quicksort مرتب کردن سریع
selection sort مرتب کردن گزینشی
reorder دوباره مرتب کردن
collating sort مرتب کردن داده
bubble sort مرتب کردن حبابی
oscillating sort مرتب کردن نوسانی
multipass sort مرتب کردن چند گذری
multireel sorting مرتب کردن چند حلقهای
juxtaposition مرتب کردن موضوعات در کنار هم
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
polyphase sort مرتب کردن چند فازی
exchange sorting algorithm مرتب کردن به روش حبابی
radix sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن مبنایی
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
clear the decks <idiom> همه جارا مرتب کردن
sequence به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequences به ترتیب مرتب کردن دنباله
multifile sorting مرتب کردن چند فایلی
sorting network شبکه مرتب کردن داده ها
adjusts مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
alphameric مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
adjust مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusting مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
make room for someone or something <idiom> برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
quicksort روش مرتب کردن سریع فایل
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
job مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
jobs مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
alphasort مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
justifies دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justify دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
passes یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
organizations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
permutations تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
passed یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
organisations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
permutation تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
organization روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
formats تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
justifying دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
pass یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
digital sorting روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
format تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
chronologize بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
sort مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
mercury delay line روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
sorts مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorted مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
internal sort مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
weighting مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
indexes لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
format مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
WAV file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
pair exchange sorting algorithm نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
formats مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
WAVE file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
index لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
right مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
raster graphics روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
tabulation 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
tiles مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tile مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
righting مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
preventative بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
merge sorting algorithm الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanged روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
ascended مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascends مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
refile تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
dual سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
dp پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
surf جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com