English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English Persian
multipass sort مرتب کردن چند گذری
Other Matches
multipass sort جور کردن چند گذری
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
filing 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
format روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
one pass یک گذری
one pass تک گذری
two pass دو گذری
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanges روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
transitoriness زود گذری
one and half pass یک و نیم گذری
intrusion حریم گذری
intrusions حریم گذری
bus mouse ماوس گذری
momentariness زود گذری
two pass assmbler هم گذر دو گذری
multi pass چند گذری
multipass چند گذری
one pass assemler همگذار تک گذری
multiple pass printing چاپ چند گذری
multipass sort جورکردن چند گذری
It was just a passing fancy. یک فکر وخیال زود گذری بود
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
gathered و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justifications مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justification مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
semi processed data داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
graduate مرتب کردن
graduates مرتب کردن
marshaling مرتب کردن
collate مرتب کردن
marshaled مرتب کردن
draw up مرتب کردن
marshal مرتب کردن
marshalled مرتب کردن
to cleanvp مرتب کردن
collates مرتب کردن
to put to rights مرتب کردن
collating مرتب کردن
lineup مرتب کردن
set in order مرتب کردن
graduating مرتب کردن
fix up مرتب کردن
marshals مرتب کردن
collated مرتب کردن
put straight مرتب کردن
arranges مرتب کردن
arranged مرتب کردن
clean مرتب کردن
arrange مرتب کردن
order مرتب کردن
clear up مرتب کردن
concerts مرتب کردن
concert مرتب کردن
cleans مرتب کردن
to map out مرتب کردن
cleanest مرتب کردن
cleaned مرتب کردن
arranging مرتب کردن
regularizing مرتب کردن
collocating مرتب کردن
regularises مرتب کردن
regularised مرتب کردن
tidier مرتب کردن
tidies مرتب کردن
tidiest مرتب کردن
collocates مرتب کردن
collocated مرتب کردن
straighten up <idiom> مرتب کردن
collocate مرتب کردن
tidying مرتب کردن
tidy مرتب کردن
regularising مرتب کردن
regularize مرتب کردن
tidied مرتب کردن
regularized مرتب کردن
regularizes مرتب کردن
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
squares مرتب کردن کلاه
shipshape مرتب کردن منظم
square مرتب کردن کلاه
squared مرتب کردن کلاه
internal sort مرتب کردن درونی
oscillating sort مرتب کردن نوسانی
redd مرتب کردن رهاساختن
reorder دوباره مرتب کردن
ripple sort مرتب کردن موجی
selection sort مرتب کردن گزینشی
quicksort مرتب کردن سریع
setting up نهادن مرتب کردن
sets نهادن مرتب کردن
set نهادن مرتب کردن
tree sort مرتب کردن درختی
to fix up مرتب کردن جادادن
squaring مرتب کردن کلاه
insertion sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن
collating sort مرتب کردن داده
distributive sort مرتب کردن توزیعی
data processing مرتب کردن داده ها
bubble sort مرتب کردن حبابی
pick up <idiom> تمیز ،مرتب کردن
block sort مرتب کردن بلاکی
clear the decks <idiom> همه جارا مرتب کردن
multifile sorting مرتب کردن چند فایلی
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
sorting network شبکه مرتب کردن داده ها
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
multireel sorting مرتب کردن چند حلقهای
sequence به ترتیب مرتب کردن دنباله
polyphase sort مرتب کردن چند فازی
exchange sorting algorithm مرتب کردن به روش حبابی
sequences به ترتیب مرتب کردن دنباله
juxtaposition مرتب کردن موضوعات در کنار هم
radix sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن مبنایی
To do up the room. اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
adjusts مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusting مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjust مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
alphameric مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
quicksort روش مرتب کردن سریع فایل
make room for someone or something <idiom> برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
jobs مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
alphasort مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
job مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
organisations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
digital sorting روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
justifies دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
pass یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
formats تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
chronologize بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
permutations تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
organization روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organizations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
permutation تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
passed یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
format تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
justifying دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justify دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
dispose مرتب کردن مستعد کردن
straightens درست کردن مرتب کردن
straightened درست کردن مرتب کردن
straighten درست کردن مرتب کردن
straightening درست کردن مرتب کردن
ranged مرتب کردن میزان کردن
serialised مرتب کردن سریال کردن
range مرتب کردن میزان کردن
serialising مرتب کردن سریال کردن
serialize مرتب کردن سریال کردن
serialized مرتب کردن سریال کردن
serializes مرتب کردن سریال کردن
serializing مرتب کردن سریال کردن
serialises مرتب کردن سریال کردن
ranges مرتب کردن میزان کردن
sorts مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
internal sort مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
sort مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorted مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
mercury delay line روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
weighting مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
indexed لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
format مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
pair exchange sorting algorithm نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
formats مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
index لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
WAV file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
WAVE file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
righting مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com