Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (2 milliseconds)
English
Persian
lift
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifted
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifting
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifts
مرتفع بنظرامدن بلندی
Other Matches
reoccurrence
بازامدن دوباره بنظرامدن
reoccurring
بازامدن دوباره بنظرامدن
look
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
looked
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
looks
فاهر بنظرامدن مراقب بودن
highs
مرتفع
high
مرتفع
raised flooring
کف مرتفع
elevated
مرتفع
highest
مرتفع
hidings
مرتفع
hiding
مرتفع
Cat
قلعه مرتفع
heights
جای مرتفع
Cat
حصار مرتفع
obviate
مرتفع کردن
obviated
مرتفع کردن
obviates
مرتفع کردن
obviating
مرتفع کردن
champaign
زمین مرتفع
aerie
خانهء مرتفع
aerie
اشیانهء مرتفع
height
جای مرتفع
high aerial
آنتن مرتفع
high cloud
ابرهای مرتفع
plateaus
جلگه مرتفع
blast furnace
کوره مرتفع
plateau
جلگه مرتفع
plateaux
جلگه مرتفع
highs
جای مرتفع
blast furnaces
کوره مرتفع
high level cistern
ابفشان مرتفع
highest
جای مرتفع
high
جای مرتفع
outdoor antenna
انتن مرتفع
cateran
اهل مناطق مرتفع
eagre
موج یا سدخیلی مرتفع
to make all doubts even
هرگونه شک را مرتفع کردن
upland
زمین مرتفع دور از دریا
uplands
زمین مرتفع دور از دریا
detoxification
مرتفع شدن حالت مسمومیت
arch-band
[نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
aerie
لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع
reserved for unexpired risks
ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
karoo
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
williwaw
جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
blast furnace slag
تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
roller-coasters
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coaster
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller coaster
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
exaltedness
بلندی
gratification
سر بلندی
the sublime
بلندی
low-rise
کم بلندی
tallness
بلندی
altitudes
بلندی
sublimity
بلندی
loftiness
بلندی
toft
بلندی
loudness
بلندی
ascendent
بلندی
rise
بلندی
Highnesses
بلندی
altitude
بلندی
looms
بلندی
looming
بلندی
loomed
بلندی
loom
بلندی
Highness
بلندی
elevations
بلندی
elevation
بلندی
exaltation
بلندی
rises
بلندی
height
بلندی
uplands
بلندی
upland
بلندی
heights
بلندی
fjeld
فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
height of fill
بلندی اکند
Highness
بلندی مقام
height of building
بلندی ساختمان
hilliness
پستی و بلندی
ups and down
پستی و بلندی
suction lift
بلندی مکش
how tall is it?
بلندی ان چقدراست
hypsometry
بلندی پیمایی
contour
پست و بلندی
ruggedness
پستی و بلندی
volumes
بلندی صدا
volume
بلندی صدا
Highnesses
بلندی مقام
acrophobia
ترس از بلندی
acrophobia
بلندی هراسی
eminence
تعالی بلندی
critical height
بلندی بحرانی
crow's nest
بالای بلندی
tonal volume
بلندی صوت
headroom
بلندی طاق
supremacy
بلندی افراشتگی
eminency
تعالی بلندی
effective length of strut
بلندی کمانش
vu
واحد بلندی صدا
to bring to the same plane
[height]
به یک صفحه
[بلندی]
آوردن
sone
واحد بلندی صوت
blade height adjustment
پهنای تنظیم بلندی
volume unit
واحد بلندی صدا
superelevation
بلندی بر اضافه ارتفاع
generously
با نظر بلندی به جوانمردی
head way
بلندی طاق سرعت
feature line
خط پست و بلندی زمین
embank
بلندی یاپشته ساختن
altitudes
بلندی از سطح دریا
edge raise
بلندی لبه ورق
altitude
بلندی از سطح دریا
accentuation
پستی و بلندی صدا
stentor
شخصی که صدای بلندی دارد
bird's eye views
منظرهای که از بلندی دیده میشود
features
وضع پست و بلندی زمین
bird's eye view
منظرهای که از بلندی دیده میشود
relief
شکل فاهری و پست و بلندی
featuring
وضع پست و بلندی زمین
feature
وضع پست و بلندی زمین
featured
وضع پست و بلندی زمین
lapseratc
میزان بارندگی به نسبت بلندی ها
tachymeter
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
the door banged
درباصدای محکم و بلندی بهم خورد
homogeneous area
منطقه هموارو بدون پست و بلندی
sagfety island
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
dipole
انتنی که نصف طول موج بلندی دارد
traffic island
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
dolman
جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
to take the a
بلندی چیزیرا اندازه گرفتن ارتفاع جایی راپیمودن
grandfather clocks
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
grandfather clock
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
rise and fall
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
net antena
انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
nilometer
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
plateform
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
douglas fir
یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
liberal gift
بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
key signature
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
hot dog skiing
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
deodorised
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorizing
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorizes
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorized
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorize
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorising
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorises
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com