Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (7 milliseconds)
English
Persian
bobble
مرتکب خطا شدن
bobbles
مرتکب خطا شدن
Search result with all words
perpetrator
مرتکب
perpetrator
مباشر در جرم مرتکب
perpetrators
مرتکب
perpetrators
مباشر در جرم مرتکب
imposters
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostor
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostors
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
guilty
مجرم مرتکب
incestuous
مرتکب زنای با محارم
commit
مرتکب شدن
commit
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commits
مرتکب شدن
commits
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committed
مرتکب شدن
committed
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing
مرتکب شدن
committing
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
perpetrate
مرتکب شدن
perpetrate
مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrated
مرتکب شدن
perpetrated
مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrates
مرتکب شدن
perpetrates
مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrating
مرتکب شدن
perpetrating
مرتکب کردن مقصر بودن
smuggling
مرتکب قاچاق شدن
offend
مرتکب خلاف شدن
offended
مرتکب خلاف شدن
offends
مرتکب خلاف شدن
principal
امر مرتکب اصلی
principals
امر مرتکب اصلی
rapist
مرتکب زنای بعنف
rapists
مرتکب زنای بعنف
delinquent
مرتکب جنایت یاجنحه
delinquents
مرتکب جنایت یاجنحه
bloodguilty
مرتکب خونریزی مقصریامسئول ادم کشی جنایت کار
burglarious
مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
commit a crime
مرتکب جنایتی شدن
commit a minor offence
مرتکب جرم خلافی شدن
committing an offence
مرتکب جرمی شدن
double adultery
زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
guilty of a minor offence
مرتکب جرم خلافی
misdemeanant
مرتکب جنحه
misfeasance
مرتکب جرم شدن
parol arrest
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
perpetrator of an offence
مرتکب جرم
recommit
دوباره مرتکب شدن
speaking with prosecutor
در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
stealer
مرتکب سرقت
to perpetrate a crime
گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
violaor
مرتکب
violaor
مرتکب زنای به زور
voluntary manslaughter
قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
debt perpetrator
مرتکب بدهی
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.
روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
to commit terrorist act
[ act of terrorism]
مرتکب جرم تروریستی شدن
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com