English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
execute phase مرحله اجرا
Search result with all words
driven که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
Other Matches
phased array ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
creep مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creeps مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogging پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
combat phase مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
run دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
grade مرحله
scene مرحله
grades مرحله
scenes مرحله
process مرحله
creeping attack تک مرحله به مرحله
stroke مرحله
stroked مرحله
stepping مرحله
strokes مرحله
step مرحله
instar مرحله
processes مرحله
stroking مرحله
phases مرحله
phase مرحله
phased مرحله
stages مرحله
stage مرحله
rung مرحله
phased attack تک مرحله به مرحله
genital phase مرحله تناسلی
fission process مرحله انشقاق
termination stage مرحله پایانی
larval stage مرحله کرمی
in the first instance در مرحله اول
intake stroke مرحله تنفس
imprimis در مرحله نخست
in the egg در مرحله نخستین
home stretch مرحله نهایی
speed stage مرحله سرعت
inextremis در اخرین مرحله
an anxious time مرحله پر اضطراب
induction stroke مرحله تنفس
induction stroke مرحله مکش
intake stroke مرحله مکش
modulator مرحله تحمیل گر
output stage مرحله خروجی
oedipal stage مرحله ادیپی
propagation sequence مرحله انتشار
one step operation عمل تک مرحله
power stroke مرحله قدرت
phallic stage مرحله التی
recovery phase مرحله شکوفائی
speed level مرحله سرعت
nth در مرحله چند
termination phase مرحله پایانی
staping مرحله بندی
solidifying process مرحله انجماد
initiation sequence مرحله اغازی
recovery phase مرحله رونق
job step مرحله برنامه
latency مرحله پنهانی
macro stage مرحله کلان
training cycle مرحله اموزش
oral stage مرحله دهانی
milestone مرحله برجسته
grade مرحله گراد
developmental stage مرحله تکوینی
primordium مرحله نخست
point مرحله قله
step مرحله پایه
step مرحله رتبه
stepping مرحله پایه
stepping مرحله رتبه
assault phase مرحله هجوم
anal stage مرحله مقعدی
period نوبت مرحله
periods نوبت مرحله
point جهت مرحله
processes مرحله جریان
process مرحله جریان
grades مرحله گراد
developmental stage مرحله پیشرفت
buffer stage مرحله میانگیر
driver مرحله تحریک
fetch phase مرحله واکشی
phases مرحله عملیات
stages درجه مرحله
drivers مرحله تحریک
exhaust stroke مرحله تخلیه
exhaust stroke مرحله اگزوز
differential stage مرحله تفاضلی
milestones مرحله برجسته
stage درجه مرحله
phased مرحله عملیات
phase مرحله عملیات
ossification مرحله تشکیل استخوان
pettifog از مرحله پرت کردن
stadiums میدان ورزش مرحله
preverbal phase مرحله پیش کلامی
creeping barrage سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
stage پرده گاه مرحله
stages پرده گاه مرحله
incipient اولیه مرحله ابتدایی
novitiate مرحله تازه کاری
noviciate مرحله تازه کاری
cladding process مرحله روکش کاری
diastolic phase مرحله انبساطی قلب
entelechy مرحله تشکیل وتحقق
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
tick سخت ترین مرحله
ticked سخت ترین مرحله
ticks سخت ترین مرحله
first audio stage مرحله صوتی نخست
fire for effect مرحله تیر موثر
qualifying رسیدن به مرحله بعد
milestones مرحله مهمی اززندگی
milestone مرحله مهمی اززندگی
anal retentive stage مرحله مقعدی ضبطی
karyokinesis مرحله تقسیم سلولی
process جریان عمل مرحله
stadium میدان ورزش مرحله
processes جریان عمل مرحله
anal expulsive stage مرحله مقعدی دفعی
stadia میدان ورزش مرحله
gastrula مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
subcritical زیر مرحله خطرناک وبحرانی
embryos گیاهک تخم مرحله بدوی
embryo گیاهک تخم مرحله بدوی
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
monestrous دارای یک مرحله فحلیت درسال
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
metestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
single stepping در یک مرحله انجام دادن یا شدن
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stage مرحله دار شدن اشکوب
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
phased conversion تبدیل مرحله بندی شده
phasing مرحله بندی کردن عملیات
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stages مرحله دار شدن اشکوب
metoestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
walk through بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
turning points مرحله قاطع نقطه تحول
Not to know what one is talking about. از موضوع ( مرحله )پرت بودن
turning point مرحله قاطع نقطه تحول
prophase مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
prisere مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
tabula rasa مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
systole مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
terminal phase مرحله اخر مسیر حرکت موشک
stretch runner تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
reentry phase مرحله دخول مجدد موشک درجو
the next process is weaving عمل یا مرحله بعداز بافتن است
showdown مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
job lot مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lots مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
finallist کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
cim استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
telophase اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
idiolect طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
to nip or crush in the bud در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
client side داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
quick stage ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
in love - engaged - married عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
generations مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generation مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
interlace روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
discs حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
phylesis مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
interrupts توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
dual صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
interrupt توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
debuts نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
teliospore جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
debut نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
to turn the corner <idiom> بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
puerperium مرحله بین زایمان واعاده زهدان بحال اولیه خود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com