Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
buffer stage
مرحله میانگیر
Other Matches
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
sequenced ejection
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep
مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps
مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
buffered
با میانگیر
buffer
میانگیر
leapfrog
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
disk buffer
میانگیر دیسک
thread rubber separator
میانگیر نخدار
elastic buffer
میانگیر ارتجاعی
buffer area
ناحیه میانگیر
battery insulator
میانگیر باتری
buffer
استفاده از میانگیر
buffer condenser
خازن میانگیر
output buffer
میانگیر خروجی
buffer storage
حافظه میانگیر
wood separator
میانگیر چوبی
buffer register
ثبات میانگیر
storage buffer
میانگیر انباره
buffer storage
انباره میانگیر
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
input output interface
میانگیر ورودی- خروجی
general purpose interface
میانگیر همه منظوره
ping pong buffering
میانگیر پینگ پنگی
general purpose interface bus
مسیر میانگیر همه منظوره
gpib
مسیر میانگیر همه منظوره
pad character
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
buffer pool
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
double buffering
روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
phased
مرحله
rung
مرحله
phase
مرحله
stages
مرحله
scene
مرحله
scenes
مرحله
creeping attack
تک مرحله به مرحله
phases
مرحله
process
مرحله
processes
مرحله
grades
مرحله
stepping
مرحله
grade
مرحله
step
مرحله
strokes
مرحله
stroking
مرحله
stroked
مرحله
phased attack
تک مرحله به مرحله
stroke
مرحله
instar
مرحله
stage
مرحله
recovery phase
مرحله رونق
solidifying process
مرحله انجماد
staping
مرحله بندی
differential stage
مرحله تفاضلی
developmental stage
مرحله پیشرفت
speed stage
مرحله سرعت
developmental stage
مرحله تکوینی
termination stage
مرحله پایانی
termination phase
مرحله پایانی
home stretch
مرحله نهایی
anal stage
مرحله مقعدی
assault phase
مرحله هجوم
speed level
مرحله سرعت
exhaust stroke
مرحله اگزوز
an anxious time
مرحله پر اضطراب
recovery phase
مرحله شکوفائی
propagation sequence
مرحله انتشار
initiation sequence
مرحله اغازی
macro stage
مرحله کلان
imprimis
در مرحله نخست
latency
مرحله پنهانی
larval stage
مرحله کرمی
job step
مرحله برنامه
in the first instance
در مرحله اول
induction stroke
مرحله تنفس
induction stroke
مرحله مکش
intake stroke
مرحله تنفس
intake stroke
مرحله مکش
modulator
مرحله تحمیل گر
oedipal stage
مرحله ادیپی
one step operation
عمل تک مرحله
primordium
مرحله نخست
power stroke
مرحله قدرت
training cycle
مرحله اموزش
execute phase
مرحله اجرا
genital phase
مرحله تناسلی
exhaust stroke
مرحله تخلیه
fetch phase
مرحله واکشی
fission process
مرحله انشقاق
phallic stage
مرحله التی
output stage
مرحله خروجی
oral stage
مرحله دهانی
inextremis
در اخرین مرحله
process
مرحله جریان
grade
مرحله گراد
grades
مرحله گراد
in the egg
در مرحله نخستین
nth
در مرحله چند
point
مرحله قله
point
جهت مرحله
stage
درجه مرحله
stages
درجه مرحله
driver
مرحله تحریک
drivers
مرحله تحریک
phase
مرحله عملیات
phased
مرحله عملیات
phases
مرحله عملیات
stepping
مرحله رتبه
stepping
مرحله پایه
periods
نوبت مرحله
milestone
مرحله برجسته
milestones
مرحله برجسته
period
نوبت مرحله
step
مرحله پایه
step
مرحله رتبه
processes
مرحله جریان
stage
پرده گاه مرحله
in leading
در مرحله شاگردی یا نوچگی
pettifog
از مرحله پرت کردن
ossification
مرحله تشکیل استخوان
milestone
مرحله مهمی اززندگی
first audio stage
مرحله صوتی نخست
milestones
مرحله مهمی اززندگی
preverbal phase
مرحله پیش کلامی
ticks
سخت ترین مرحله
stages
پرده گاه مرحله
novitiate
مرحله تازه کاری
cladding process
مرحله روکش کاری
karyokinesis
مرحله تقسیم سلولی
ticked
سخت ترین مرحله
tick
سخت ترین مرحله
noviciate
مرحله تازه کاری
stadia
میدان ورزش مرحله
incipient
اولیه مرحله ابتدایی
stadiums
میدان ورزش مرحله
diastolic phase
مرحله انبساطی قلب
stadium
میدان ورزش مرحله
qualifying
رسیدن به مرحله بعد
fire for effect
مرحله تیر موثر
creeping barrage
سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
anal retentive stage
مرحله مقعدی ضبطی
processes
جریان عمل مرحله
entelechy
مرحله تشکیل وتحقق
process
جریان عمل مرحله
anal expulsive stage
مرحله مقعدی دفعی
embryos
گیاهک تخم مرحله بدوی
gastrula
مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
monestrous
دارای یک مرحله فحلیت درسال
decline
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
subcritical
زیر مرحله خطرناک وبحرانی
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
phased conversion
تبدیل مرحله بندی شده
embryo
گیاهک تخم مرحله بدوی
declines
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
metoestrus
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
metestrus
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
single stepping
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
Not to know what one is talking about.
از موضوع ( مرحله )پرت بودن
stages
مرحله دار شدن اشکوب
phasing
مرحله بندی کردن عملیات
turning point
مرحله قاطع نقطه تحول
modulated amplifier
مرحله فزون ساز تحمیلی
stage
مرحله دار شدن اشکوب
walk through
بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
power amplifier stage
مرحله فزون ساز توان
turning points
مرحله قاطع نقطه تحول
declining
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
reentry phase
مرحله دخول مجدد موشک درجو
terminal phase
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
prisere
مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
prophase
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
systole
مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
job lots
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
finallist
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
showdown
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
the next process is weaving
عمل یا مرحله بعداز بافتن است
showdowns
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
job lot
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
stretch runner
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
to nip or crush in the bud
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
cim
استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
driven
که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
idiolect
طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
telophase
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
in love - engaged - married
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
dual
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
phylesis
مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com