Total search result: 145 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
he lined up his men |
مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد |
|
|
Other Matches |
|
lacrosse |
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی |
menfolk |
مردان |
males of military age |
مردان در سن سربازی |
the males |
پسران یا مردان |
men of the d. |
مردان وقت |
taxonomy |
ره ارایی |
arrayal |
صف ارایی |
taxonomies |
ره ارایی |
embattle |
صف ارایی |
urning |
در همجنس خواهی مردان |
men of that stamp |
این قبیل مردان |
a comparison of men's salaries with those of women |
مقایسه حقوق مردان با زنان |
men affifty and above |
مردان پنجاه ساله به بالا |
the male sex |
جنس ذکور مردان وپسران |
rallies |
صف ارایی کردن |
rally |
صف ارایی کردن |
figs |
ارایش صف ارایی |
taxidermy |
پوست ارایی |
fig |
ارایش صف ارایی |
topiary |
درخت ارایی |
eco design |
بوم ارایی |
lay out |
صفحه ارایی |
rallied |
صف ارایی کردن |
phonotactics |
واج ارایی |
unaligned |
بدون صف ارایی |
to a troops |
صف ارایی کردن |
choreography |
رقص ارایی |
battle array |
جنگ ارایی |
formation |
صف ارایی تشکیل |
strategies |
رزم ارایی |
layouts |
صفحه ارایی |
layout |
صفحه ارایی |
strategy |
رزم ارایی |
tactics |
رزم ارایی |
deployment |
موضع صف ارایی |
Saadi was a giant among men . |
سعدی از مردان بزرگ روزگار بود |
height of the volleyball net |
34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان |
to prink oneself up |
خود ارایی کردن |
to preen oneself |
خود ارایی کردن |
to prank out oneself |
خود ارایی کردن |
lay out tool |
ابزار صفحه ارایی |
page layout program |
برنامه صفحه ارایی |
pitched battle |
جنگ صف ارایی شده |
pitched battles |
جنگ صف ارایی شده |
prink |
خود ارایی کردن |
strategic |
وابسته به رزم ارایی |
gold digger |
زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند |
rig |
گول زدن دگل ارایی |
roughs |
صفحه ارایی پیش نویس |
rigs |
گول زدن دگل ارایی |
rigged |
گول زدن دگل ارایی |
kahn's test of symbol arrangement |
ازمون نماد ارایی کان |
herr |
اقا) لقبی که پیش ازنام مردان المان ی بکارمیرودوبرابربااست |
jabot |
دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم |
aftershave |
[مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.] |
tactic |
ماهردرفنون جنگی تاکتیک یا رزم ارایی |
succuba |
جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود |
walker cup |
مسابقه گلف بین مردان اماتور امریکا و انگلستان سالی یک بار |
gifts |
ره اورد |
moraine |
یخ اورد |
corrival |
هم اورد |
flotsam |
اب اورد |
souvenirs |
ره اورد |
rivaled |
هم اورد |
rivaling |
هم اورد |
rivalled |
هم اورد |
rivalling |
هم اورد |
supplemented |
پس اورد هم اورد |
supplement |
پس اورد هم اورد |
rivals |
هم اورد |
souvenir |
ره اورد |
antagonist |
هم اورد |
supplementing |
پس اورد هم اورد |
antagonists |
هم اورد |
competitors |
هم اورد |
gift |
ره اورد |
rival |
هم اورد |
supplements |
پس اورد هم اورد |
competitor |
هم اورد |
ruffs |
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی |
ruff |
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی |
ruffe |
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی |
grievous |
اندوه اورد |
presented |
ره اورد اهداء |
presenting |
ره اورد اهداء |
present |
ره اورد اهداء |
resulting |
دست اورد |
resulted |
دست اورد |
adversaries |
مبارز هم اورد |
presents |
ره اورد اهداء |
jetsam |
کالای اب اورد |
size |
بر اورد کردن |
consequences |
دست اورد |
consequence |
دست اورد |
sizes |
بر اورد کردن |
result |
دست اورد |
opprobriously |
چنانکه رسوایی اورد |
perniciously |
چنانکه زیان اورد |
funnily |
چنانکه خنده اورد |
annual accumulation of sediment |
سال اورد ته نشست |
snowdrift |
برف باد اورد |
gruesomely |
چنانکه وحشت اورد |
snowdrifts |
برف باد اورد |
he brought more money |
باز پول اورد |
he called his kindred together |
خوبشاوندان خودرافراهم اورد |
epispastic |
مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد |
nauseant |
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد |
he brought more money |
قدری دیگر پول اورد |
sprint medley |
دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان |
milch cow |
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد |
can one p a soul out of hell? |
ایاکسی میتواندبدعاروحی راازدوزخی بیرون اورد |
colourably |
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد |
scissors |
سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد |
office of the future |
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد |
teething ring |
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد |
shot |
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم |
shots |
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم |
fita round |
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان |
bar mitzvahs |
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد |
bar mitzvah |
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد |
kame |
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان |
limit velocity |
حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد |
an ovoviviparous animal |
جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد |
pusher tractor |
تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد |
probabiliorism |
عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد |
hard contact printing |
چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد |
setup |
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد |
men's western round |
مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان |
ethernet |
نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد |
say's law |
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت |
wand shoot |
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان |
bogota |
نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد |
men's national round |
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان |
neoclassical school |
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد |
ecdysiast |
زن رامشگری که در حین رقص تکه تکه لباس خود رادرمی اورد و تقریبا عریان می رقصد |
st george round |
مسابقه مردان هر کدام با 63تیر در مسافت 001 متر و63 تیر در 08 متر و 63 تیردر 06 متر با تیر و کمان |
toolkit software |
بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد |
demarche |
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد |
lenz' law |
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد |
private automatic branch exchange |
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند |
say's law |
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد |
voice answer back |
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد |
badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
marxist economics |
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد |