Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
seminomad
مردم نیمه چادرنشین
Other Matches
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
democracy
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscites
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscite
مردم خواست رای قاطبه مردم
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
home rule
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
populations
تعداد مردم مردم
population
تعداد مردم مردم
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
stiffish
نیمه شق
midnight
نیمه شب
part way
نیمه
semi
نیمه
mid-
نیمه
semis
نیمه
mid
نیمه
half deck
نیمه پل
moiety
نیمه
in noon of night
در نیمه شب
division line
خط نیمه
peoples
مردم
peopling
مردم
people
مردم
the deaf
مردم کر
folk
مردم
the people
مردم
folks
مردم
public
مردم
population
[pop.]
مردم
peopled
مردم
semidetached
نیمه مجزا
semiconscious
نیمه بیهوش
half tracked
نیمه شنی
semis
نیمه تاحدی
half time
نیمه بازی
half mast high
نیمه افراشته
semi
نیمه تاحدی
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
semiconscious
نیمه هوشیار
semiconscious
نیمه اگاه
half loaded
سلاح نیمه پر
half way
نیمه راه
semicrystalline
نیمه متبلور
semicrystalline
نیمه بلورین
semifluid
نیمه ابکی
semiformal
نیمه رسمی
foreconscious
نیمه هشیاری
semiofficial
نیمه رسمی
semigloss
نیمه شفاف
semihard
نیمه سخت
semihard
نیمه محکم
semilate
نیمه دیررس
half-mast
نیمه افراشتن
semifixed
نیمه ثابت
semigloss
نیمه درخشان
semidivine
نیمه الهی
semidivine
نیمه خدا
semidome
نیمه گنبد
semidomesticated
نیمه اهلی
semierect
نیمه ایستاده
semierect
نیمه قائم
semifinal
نیمه نهایی
half faced
نیمه کاره
semiliquid
نیمه مایع
preconscious
نیمه هشیار
quasi concave
نیمه مقعر
quasi convex
نیمه محدب
second half
نیمه دوم
semi official
نیمه رسمی
semi skilled
نیمه ماهر
semi trailer
نیمه یدک
nocturn
عبادت نیمه شب
semiactive
نیمه فعال
semiaquatic
نیمه ابزی
before mid night
قبل از نیمه شب
backcourt
نیمه دفاعی
quasi private
نیمه خصوصی
quasi public
نیمه دولتی
halfway
نیمه راه
quasi public
نیمه عمومی
quasi commercial
نیمه بازرگانی
partially sighted
نیمه بینا
semi-finals
نیمه نهایی
semi finals
نیمه نهایی
partial fixing
نیمه گیرداری
semiarboreal
نیمه درختی
semiarid
نیمه خشک
semi conductor
نیمه هادی
semi independent
نیمه مستقل
subliminally
نیمه خوداگاه
subliminal
نیمه خوداگاه
semi literate
نیمه نویسا
semi mechanization
نیمه مکانیزه
halvers
نیمه مشترک
semicolonial
نیمه ازاد
demigod
نیمه خدا
left heart
نیمه چپ قلب
middle watch
نگهبانی نیمه شب
semiautomatic
نیمه خودکار
semicinductor
نیمه هادی
midyear
نیمه سال
midwatch
پاس نیمه شب
semicinductor
نیمه رسانا
midway
نیمه راه
semicivilized
نیمه متمدن
megrim
درد نیمه سر
semicolonial
نیمه مستعمره
half
نیمه نخست
semi-final
نیمه نهایی
semi-conscious
در حال نیمه غش
semi-conscious
نیمه بیهوش
semi-conscious
نیمه هشیار
dwarf wall
دیوار نیمه
half-timbered
نیمه چوبی
subconscious
نیمه هشیار
subconscious
نیمه اگاه
subconsciously
نیمه هشیار
subconsciously
نیمه اگاه
subsaline
نیمه شور
subovate
نیمه بیضی
subfossil
نیمه سنگواره
subarid
نیمه خشک
semi-precious
نیمه بهادار
semi-precious
نیمه گرانبها
sub-tropical
نیمه حاره
translucent
نیمه شفاف
half-column
نیمه ستون
half-bat
آجر نیمه
first half
نیمه نخست
half-time
نیمه نخست
aileron
نیمه لچکی
part time
نیمه وقت
part-time
نیمه وقت
aileron
نیمه سنتوری
brow ague
درد نیمه سر
draft
نیمه نهایی
drafted
نیمه نهایی
drafts
نیمه نهایی
underemployed
نیمه کار
subadult
نیمه بالغ
half-mast
نیمه افراشتگی
semipermeable
نیمه تراوا
semiprivate
نیمه خصوصی
semipro
نیمه حرفهای
semipublic
نیمه همگانی
semireligious
نیمه مذهبی
semirigid
نیمه سخت
semiskilled
نیمه ماهر
semisolid
نیمه جامد
semisynthetic
نیمه مصنوعی
semipermanent
نیمه جاودان
semiparasitic
نیمه انگلی
semiopaque
نیمه کدر
parboils
نیمه پختن
parboiling
نیمه پختن
parboiled
نیمه پختن
parboil
نیمه پختن
semilog
نیمه لگاریتمی
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
semilustrous
نیمه درخشنده
semimobile
نیمه متحرک
semiopaque
نیمه شفاف
midsummer
نیمه تابستان
semisynthetic
نیمه ترکیبی
semitranslucent
نیمه کدر
semitransparent
نیمه شفاف
subacute
نیمه حاد
semitropic
نیمه گرمسیری
semivitrified
نیمه شیشهای
shaly clay
رس نیمه بلوری
partially hearing
نیمه شنوا
solid state
نیمه هادی
partial
نیمه کامل
semitranslucent
نیمه شفاف
inchoate
نیمه تمام
semiterrestrial
نیمه خاکی
laotian
مردم تایی
men of intellgence
مردم باهوش
mandrake
مردم گیاه
many people
بسیاری از مردم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com