English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
garden galss مردنگی برای پوشاندن گیاه
Other Matches
glss bell مردنگی
bell glass مردنگی
hand light مردنگی باغبانی
angle-fillet [ابزار مغزی برای پوشاندن درزهای داخلی]
texture mapping 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
herbescent اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
phosphor برای پوشاندن درون تیوپ اشعه کاتدی . مراجعه شود به TELEVISION
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
macronutrient ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
Daphne گیاه دافنی [که از برگ های آن برای تهیه رنگ زرد استفاده می شود.]
isomorph جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
ear خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
gametophyte گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
rhubarb گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
enshoud پوشاندن
overcast پوشاندن
obscured پوشاندن
curtains پوشاندن
revet پوشاندن
obscurer پوشاندن
sheet پوشاندن
enrobe پوشاندن
enclothe پوشاندن
envelop پوشاندن
enveloped پوشاندن
enveloping پوشاندن
lines پوشاندن
blanketed پوشاندن
envelops پوشاندن
obscuring پوشاندن
blankets پوشاندن
obscurest پوشاندن
obscures پوشاندن
emboss پوشاندن
line پوشاندن
sheets پوشاندن
enshroud پوشاندن
cases پوشاندن
mask پوشاندن
enshrouded پوشاندن
enshrouds پوشاندن
inwrap پوشاندن
masking پوشاندن
dress پوشاندن
dresses پوشاندن
infold پوشاندن
incase etc پوشاندن
submerge پوشاندن
submerged پوشاندن
submerges پوشاندن
submerging پوشاندن
masks پوشاندن
cover پوشاندن
coverings پوشاندن
clad پوشاندن
case پوشاندن
encases پوشاندن
covers پوشاندن
encased پوشاندن
sods پوشاندن
sod پوشاندن
encase پوشاندن
coat پوشاندن
coated پوشاندن
coatings پوشاندن
coats پوشاندن
enshrouding پوشاندن
clothe پوشاندن
batten down پوشاندن
to go to the shades پوشاندن
obscure پوشاندن
jacket پوشاندن
shrouded پوشاندن
belay پوشاندن
decked پوشاندن
bestrew پوشاندن
shroud پوشاندن
deck پوشاندن
submers پوشاندن
blanket پوشاندن
shingle پوشاندن
overrun پوشاندن
overrunning پوشاندن
decks پوشاندن
jackets پوشاندن
copartnership پوشاندن
roofs پوشاندن
roof پوشاندن
to cover in پوشاندن
to cover up پوشاندن
to d. with snow پوشاندن
overruns پوشاندن
enfolded بالفافه پوشاندن
depositions فرآیند پوشاندن
deposition فرآیند پوشاندن
frocks فراک پوشاندن
frock فراک پوشاندن
bury ازنظر پوشاندن
overglaze با لعاب پوشاندن
apparel اراستن پوشاندن
tog جامه پوشاندن
cerecloth بامشمع پوشاندن
overwhelmed سراسر پوشاندن
overwhelms سراسر پوشاندن
resin باصمغ پوشاندن
enfold بالفافه پوشاندن
enfolding بالفافه پوشاندن
enfolds بالفافه پوشاندن
overwatch پوشاندن حرکت
grass با علف پوشاندن
buries ازنظر پوشاندن
overwhelm سراسر پوشاندن
outjockey در رسیدن پوشاندن
gault با خاک رس پوشاندن
raiment ملبوس پوشاندن
veil چادر پوشاندن
cottons باپنبه پوشاندن
cotton باپنبه پوشاندن
grasses با علف پوشاندن
veils چادر پوشاندن
lichens باگلسنگ پوشاندن
lichen باگلسنگ پوشاندن
rubberize با لاستیک پوشاندن
indue پوشاندن اراستن
inter زیرخاک پوشاندن
interred زیرخاک پوشاندن
interring زیرخاک پوشاندن
masks پوشاندن فضای
masks مانع پوشاندن
masks پوشاندن پوشانه
mask پوشاندن فضای
mask مانع پوشاندن
mask پوشاندن پوشانه
attire لباس پوشاندن
tarpaulins با تارپولین پوشاندن
tarpaulin با تارپولین پوشاندن
inters زیرخاک پوشاندن
gelatinize باژلاتین پوشاندن
resins باصمغ پوشاندن
earth با خاک پوشاندن
earths باخاک پوشاندن
earths با خاک پوشاندن
to habit جامه پوشاندن
tin با حلبی پوشاندن
earth باخاک پوشاندن
ceil باپوشال پوشاندن
tins با حلبی پوشاندن
balancing of portfolio پوشاندن ریسک
moss باخزه پوشاندن
burying ازنظر پوشاندن
glaciate با برف یا یخ پوشاندن
mosses باخزه پوشاندن
resinate با صمغ پوشاندن
suffusing پوشاندن اشباع کردن
feather باپر پوشاندن باپراراستن
put inpractice جامه عمل پوشاندن
carry out جامه عمل پوشاندن
jacket پوشاندن درپوشه گذاردن
carry into effect جامه عمل پوشاندن
blankets باپتو ویا جل پوشاندن
encrust با پوسته یاقشری پوشاندن
slab سقف را با تخته پوشاندن
slabs سقف را با تخته پوشاندن
put into effect جامه عمل پوشاندن
blanketed باپتو ویا جل پوشاندن
camouflaging مخفی کردن پوشاندن
camouflages مخفی کردن پوشاندن
camouflaged مخفی کردن پوشاندن
palling با پرده یاروپوش پوشاندن
palls با پرده یاروپوش پوشاندن
obnubilate در زیر ابر پوشاندن
sheathe غلافدار کردن پوشاندن
sheathed غلافدار کردن پوشاندن
sheathes غلافدار کردن پوشاندن
ensconce پوشاندن پناه دادن
ensconced پوشاندن پناه دادن
ensconces پوشاندن پناه دادن
actualise [British] جامه عمل پوشاندن
palled با پرده یاروپوش پوشاندن
camouflage مخفی کردن پوشاندن
implement جامه عمل پوشاندن
jackets پوشاندن درپوشه گذاردن
tins باقلع یا حلبی پوشاندن
sheaths غلافدار کردن پوشاندن
sheath غلافدار کردن پوشاندن
put ineffect جامه عمل پوشاندن
carry ineffect جامه عمل پوشاندن
actualize جامه عمل پوشاندن
pall با پرده یاروپوش پوشاندن
ensconcing پوشاندن پناه دادن
suffuses پوشاندن اشباع کردن
to smooth over a fault عیب یا تقصیری را پوشاندن
immerse زیر اب کردن پوشاندن
cap راس باکلاهک پوشاندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com