English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
living corpse مرده متحرک
Other Matches
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
at rest مرده
one-man یک مرده
low spirited دل مرده
low-spirited دل مرده
dead مرده
vapid مرده
deceased مرده
exanimate مرده
hearse مرده کش
hearses مرده کش
one man یک مرده
six feet under <idiom> مرده
extinct مرده
in the dust مرده
defunct مرده
lifeless مرده
his heart sank دل مرده شد
death day سال مرده
playing dead مرده نمایی
deadness حالت مرده
death watch پاسبان مرده
out of play توپ مرده
deadball توپ مرده
death feigning مرده نمایی
murrain گوشت مرده
lyke wake پاسبانی مرده در شب
dull finish رخده مرده
exanimate دل مرده وبیروح
ground swell موج مرده
dull finish کالیبر مرده
idle wire سیم مرده
death's head جمجمه مرده
down with him مرده باد
inhumationist مرده خاک کن
dead volume حجم مرده
dead time زمان مرده
dead storage حجم مرده
air slaked lime اهک مرده
time lags زمان مرده
widowers مرد زن مرده
widower مرد زن مرده
death masks قیافه مرده
death mask قیافه مرده
defunct مرده درگذشته
autopsy تشریح مرده
autopsies تشریح مرده
cremations مرده سوزانی
swells موج مرده
swelled موج مرده
dead space فضای مرده
dead soils خاکهای مرده
dead rise فاصله مرده
dead band نوار مرده
dead as a d. بکلی مرده
dead load بار مرده
idle turn کلاف مرده
blate روح مرده
swell موج مرده
cremation مرده سوزانی
stillbirths مرده زاد
necropsy مرده نگری
non productive time زمان مرده
dead as a doornail <idiom> کاملا مرده
pah مرده شور
time lag زمان مرده
still born مرده بدنیاامده
slaked lime اهک مرده اهک مرده
reliquiae مرده ریگ
resurrection man مرده دزد
resurrectionist مرده دزد
saprophage مرده خوار
parted درگذشته مرده
stillbirth مرده زاد
morgues مرده خانه
morgue مرده خانه
necrophobia مرده هراسی
dead ball توپ مرده
necromania مرده پرستی
necrophagous مرده خور
necrophagous مرده خوار
necrophilia مرده گرایی
necrolatry مرده پرستی
dead storage گنجایش مرده
balefire اتش مرده سوزانی
dead-house مرده شوی خانه
time lag فاصله زمانی مرده
d. paleness رنگ ارام مرده
departed مرده درگذشته مرحوم
cirerar yurn فرف خاکستر مرده
cadaveric دارای رنگ مرده
time lags فاصله زمانی مرده
blast it مرده شورش را ببرد
back lash eliminator تعادل در مسیر مرده
sloughy شبیه پوست مرده
death mask ماسک صورت مرده
inheritances مرده ریگ وراثت
inheritance مرده ریگ وراثت
mortuaries مرده شوی خانه
Speak well of the dead . <proverb> پشت سر مرده بد نگو.
autopsy تشریح نسج مرده
He is not dead by any chance , is he ? نکند مرده باشد ؟
autopsies تشریح نسج مرده
aeropause منطقه جوی مرده
still born مرده زاییده شده
death masks ماسک صورت مرده
mortuary مرده شوی خانه
gralloch احشای گوزن مرده
protoxlead سنگ مرده مرتک
plague on it مرده شورش ببرد
eloge ستایش شخص مرده
sequestrum قسمت بافت مرده
he seems to have died ازقرارمعلوم مرده است
funeral home مرده شوی خانه
necromimesis خود مرده انگاری
pall تابوت محتوی مرده حائل
palled تابوت محتوی مرده حائل
palling تابوت محتوی مرده حائل
palls تابوت محتوی مرده حائل
deathy مرگ نما مرده وار
cadaverous دارای رنگ پریده و مرده
prosector تشریح کننده بدن مرده
To be crazy about agirl . کشته مرده دختری بودن
sciomantic غیبگو از روی سایه مرده
heritage مرده ریگ سهم موروثی
natimortality امار مرده زاییده شدگان
ossuary فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
wraiths روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
urn گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
funeral pyre توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
necrotic دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
f. pile or pyre توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
ossuary محل امانت گذاری استخوان مرده
crematory کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
it is not true that he is dead اینکه میگویند مرده است حق ندارد
urns گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
under hatches زیر عرشه دوراز نظر مرده
postmortem مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
sciomacy غیب گویی از روی سایه مرده
wraith روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
zombiism اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
crematoria کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoriums کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerators کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
incinerator کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
obsequial وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
crematorium کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
pyre توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
clavus میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
corn میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
pyres توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
twicer حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
moveable متحرک
movable dam سد متحرک
movable bridge پل متحرک
locomotory متحرک
ambulant متحرک
bascule bridge پل متحرک
vagility متحرک
vagile متحرک
mobile متحرک
remotest متحرک
mobiles متحرک
drawbridges پل متحرک
floating متحرک
drawbridge پل متحرک
remoter متحرک
remote متحرک
locks سد متحرک
lock سد متحرک
moving متحرک
dynamically متحرک
dynamic متحرک
give someone an inch and they will take a mile <idiom> اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
But his body was eventually recovered. اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
transmigration حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
escalators پله متحرک
escalator پله متحرک
escalator پلکان متحرک
moving average میانگین متحرک
moving loads بارهای متحرک
escalators : پلکان متحرک
nephroptosis کلیه متحرک
swirl گرداب متحرک
swirling گرداب متحرک
swirls گرداب متحرک
stepladders نردبان متحرک
stepladder نردبان متحرک
escalator : پلکان متحرک
moving head با نوک متحرک
movable head با نوک متحرک
escalators پلکان متحرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com