Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (4 milliseconds)
English
Persian
the man to whom you spoke
مردی که باوسخن گفتید
Other Matches
wirility
مردی رجولیت قوه مردی
Could you repeat what you said, please?
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
masculinity
مردی
manhood
مردی
mans
مردی
man
مردی
virility
مردی
emasculates
از مردی انداختن
emasculated
از مردی انداختن
emasculate
از مردی انداختن
emasculating
از مردی انداختن
masculinity
حالت مردی
penes
الت مردی
desex
از مردی افتادن
desexualize
از مردی افتادن
unmans
از مردی انداختن
unmanning
از مردی انداختن
An old man.
پیر مردی.
pintle
الت مردی
membrum
الت مردی
penis
الت مردی
pudendal virile
اکت مردی
penises
الت مردی
virile strength
قوت مردی
unman
از مردی انداختن
emasculatory
برنده نیروی مردی
emasculative
برنده نیروی مردی
virility
قوه مردی نیرومندی
phallism
پرستش الت مردی
raftsman
مردی که الوار را بهم می چسباند
I dare you tell her yourself .
اگر مردی خودت به او بگو؟
coiffure
مردی که سلمانی زنانه باشد
enslaver
زنی که مردی را اسیرزیبایی خودمیسازد
coiffures
مردی که سلمانی زنانه باشد
he is a man of queer habits
مردی است دارای عادتهای غریب
man millner
مردی که بکارهای خرد وبیهوده می پردازند
wittol
مردی که میداند زن او خراب وفاحشه است
ladies' men
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
grass widower
مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
ladies' man
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
She married a man old eonugh to be her father.
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
lady's man
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
jilted
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilting
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilts
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilt
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
co respondent
مردی که متهم بزنابازن شوهرداری بوده وباخودان زن یکجاموردتعیق
I dare you to say it to his face.
خیلی راست می گویی ( اگه مردی ) جلوی خودش بگه
barmen
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barman
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
He has grown into a man .
برای خودش مردی شده ( بزرگ شده )
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com