Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (3 milliseconds)
English
Persian
main exchange
مرکز اصلی
main office
مرکز اصلی
Search result with all words
invert
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverting
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverts
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
central telegraph office
مرکز تلگراف اصلی
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
cicycle
ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
head office of company
مرکز اصلی شرکت
main center office
مرکز اصلی ارتباطات
telecommuting
که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Other Matches
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
centered
مرکز
intermediate exchange
مرکز
center
مرکز
omphalos
مرکز
isocentre
هم مرکز
center line
خط مرکز
hearts
مرکز
centred
مرکز
middle
مرکز
middles
مرکز
centre
مرکز
centers
مرکز
stations
مرکز
stationed
مرکز
station
مرکز
heart
مرکز
acentric
بی مرکز
concentric
هم مرکز
centre forward
مرکز
meddle
مرکز
meddled
مرکز
meddles
مرکز
mass concrete
مرکز جرم
nerve center
مرکز عصبی
mart
مرکز بازرگانی
manual exchange
مرکز دستی
center drill
مته مرکز
center gage
مرکز سنج
telephone exchanges
مرکز تلفن
off center
خارج از مرکز
mid channel
مرکز کانال
message center
مرکز پیام
signal center
مرکز مخابرات
radio centeral
مرکز بی سیم
provision center
مرکز توشه
profit centre
مرکز سود
body centered cubic
مکعب مرکز پر
brain center
مرکز مغزی
burst center
مرکز ترکش
burst center
مرکز گلوله
caoxial cable
سیم هم مرکز
regional center
مرکز منطقهای
reserve center
مرکز احتیاط
respiratory center
مرکز تنفسی
shopping center
مرکز فروش
sensorium
مرکز احساس
training center
مرکز اموزش
school center
مرکز اموزش
abaxile
خارج از مرکز
bull's-eyes
مرکز هدف
bull's eye
مرکز هدف
rhinencephalon
مرکز شامه
factories
مرکز تولید
factory
مرکز تولید
pivot point
مرکز چرخش
seated
مرکز مقر
outskirt
دور از مرکز
police station
مرکز پلیس
police stations
مرکز پلیس
operation center
مرکز عملیات
telephone exchange
مرکز تلفن
bulls
مرکز هدف
bull
مرکز هدف
centrifuges
مرکز گریز
seats
مرکز مقر
seat
مرکز مقر
primary center
مرکز اولیه
primary center
مرکز عمده
outlying
دور از مرکز
centrifuge
گریختن از مرکز
centrifuge
مرکز گریز
centrifuges
گریختن از مرکز
eccentric
خارج از مرکز
fluid centre
مرکز سیال
center of dispersion
مرکز پراکندگی
point
محل مرکز
point
مرکز راس حد
feeding center
مرکز تغذیه
centripetal
مایل به مرکز
epicenter
مرکز زلزله
education center
مرکز اموزش
eccentricity
خروج از مرکز
eccentric
هم مرکز نبودن
eccentrics
گریزنده از مرکز
eccentrics
خارج از مرکز
eccentrics
هم مرکز نبودن
eccentricities
دوری از مرکز
eccentricities
خروج از مرکز
eccentricity
دوری از مرکز
documentation center
مرکز اسناد
diffracting center
مرکز پراشنده
coaxial cable
سیم هم مرکز
coaxial cable
کابل هم مرکز
civic centre
مرکز شهر
chiral center
مرکز کایرال
centroid
شبه مرکز
centroid
مرکز ثقل
centroid
مرکز جرم
switchboard
مرکز تلفن
switchboards
مرکز تلفن
communication center
مرکز مخابرات
computer center
مرکز کامپیوتر
data center
مرکز داده
data center
مرکز داده ها
cryptocenter
مرکز رمز
county seat
مرکز بخشداری
cost center
مرکز هزینه زا
contrifuge
گریز از مرکز
concentrically
باداشتن یک مرکز
concentric cable
کابل هم مرکز
computing center
مرکز محاسبات
centripetal
مرکز گرا
eccentric
گریزنده از مرکز
centrifugal
فرار از مرکز
center of mass
مرکز جرم
center of pressure
مرکز فشار
center of resistance
مرکز مقاومت
center of symmerty
مرکز تقارن
symmerty center
مرکز تقارن
center punch
مرکز سوراخ
center punch
مرکز منگنه
center sleeve
مرکز مجوف
center web
مرکز چرخ
center of mass
مرکز هدف
center of lift
مرکز برا
center mark
مرکز سوراخ
centralist
مرکز گرای
centralists
مرکز گرای
center of distribution
مرکز پخش
emporiums
مرکز بازرگانی
emporium
مرکز بازرگانی
emporia
مرکز بازرگانی
center of gravity
مرکز ثقل
headquarters
مرکز فرماندهی
central city
مرکز شهر
central control panel
مرکز کنترل
intermediate office
مرکز میانی
centrifugal
مرکز گریز
nerve centre
مرکز فرمان
nerve centres
مرکز فرمان
information center
مرکز اطلاعات
induction station
مرکز پذیرش
centrifugal
گریز از مرکز
hive
مرکز تجمع
height of centers
ارتفاع مرکز
inversion center
مرکز وارونگی
kuk kiwo
مرکز تکواندو
centrifugal
گریزنده از مرکز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com