Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
center of burst
مرکز ترکش گلوله
Search result with all words
center of impact
مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
Other Matches
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
burst center
مرکز ترکش
splinterproof
سنگر ضد ترکش گلوله
crater
چاله ترکش گلوله ها
craters
چاله ترکش گلوله ها
impact point
نقطه ترکش گلوله
burst interval
فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
variations
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variation
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
splash scale
طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
burst center
مرکز گلوله
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
absolute deviation
انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
high airburst
ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
pressure front
جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
low airburst
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sabot
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clues
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
fire ball
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
ogive
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
dud
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
quivers
ترکش
quiver
ترکش
quivered
ترکش
quivering
ترکش
splinter
ترکش
bursts
ترکش
detonations
ترکش
splash
ترکش
splashes
ترکش
blast
ترکش
burst
ترکش
detonation
ترکش
splashing
ترکش
blasts
ترکش
splintered
ترکش
splintering
ترکش
splinters
ترکش
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
sonic boom
ترکش اوا
height of burst
ارتفاع ترکش
sonic booms
ترکش اوا
high burst
ترکش بالا
hight of burst
ارتفاع ترکش
burst range
برد ترکش
burst range
مسافت ترکش
graze burst
ترکش زمینی
impact burst
ترکش سطحی
types of burst
نوع ترکش
burst wave
موج ترکش
impact action
عمل ترکش
impact burst
ترکش ضربتی
blasting machine
دستگاه ترکش
surface burst
ترکش سطحی
aerial burst
ترکش هوایی
air burst
ترکش هوایی
ricochet burst
ترکش کمانهای
weapon debries
بقایای ترکش اتمی
impacts
اثر ترکش انفجار
graze burst
ترکش روی زمین
exoatmosphere
ترکش فوق جوی
atomic air burst
ترکش هوایی اتمی
impact
اثر ترکش انفجار
airburst ranging
تنظیم ترکش هوایی
air adjustment
تنظیم ترکش هوایی
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
atomic underground burst
ترکش زیرزمینی اتمی
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
graze sensitive
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
desired ground zone
نقطه ترکش اتمی مطلوب
impact action
عمل انفجار نیروی ترکش
doubtful
ترکش مشکوک مورد تردید
surface burst
ترکش روی سطح زمین
explosion
ترکش منفجر کردن ترکیدن
impact pressure
نیروی اصابت فشار ترکش
explosions
ترکش منفجر کردن ترکیدن
hard missile base
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
kopfring
حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
To play ones last card
آخرین تیر ترکش رارها کردن
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
flash burn
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burns
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
troop safety
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
flash blindness
کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
ballistics of penetration
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
lead collision course
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
cartridge
گلوله
globe
گلوله
fire ball
گلوله
cartridges
گلوله
gunshots
گلوله
projectile
گلوله
cannon proof
ضد گلوله
gunshot
گلوله
shell proof
ضد گلوله
bullet
گلوله
line shot
گلوله در خط
shots
گلوله
shot
گلوله
ball
گلوله
rounds
گلوله ها
clues
گلوله نخ
clue
گلوله نخ
pellet
گلوله
round
گلوله
roundest
گلوله
glomerule
گلوله رگ
globes
گلوله
bullet-proof
ضد گلوله
bullets
گلوله
shrapnel shell
گلوله انفجاری
beehive
گلوله ضد نفر
shelling
گلوله توپ
shell
گلوله توپ
bombardments
گلوله باران
bombardment
گلوله باران
to toll up
گلوله شدن
trajectories
مسیر گلوله
trajectories
خط سیر گلوله
trajectory
مسیر گلوله
single shot
گلوله منفرد
smoke projectile
گلوله دودانگیز
smoke round
گلوله دودانگیز
snow ball
گلوله برف
lost
گلوله ناپیدا
star shell
گلوله نورافشان
star shell
گلوله منور
sugarplum
گلوله نبات
shells
گلوله توپ
to round up
گلوله کردن
trajectory
خط سیر گلوله
tracer shell
گلوله رسام
beehives
گلوله ضد نفر
snowball
گلوله برف
bullet-proof
ضد گلوله کردن
bombards
گلوله باران
bombarding
گلوله باران
bullet-proof
پاد گلوله
bombarded
گلوله باران
bombard
گلوله باران
plummets
گلوله سربی
plummeting
گلوله سربی
plummeted
گلوله سربی
snowballed
گلوله برف
snowballing
گلوله برف
incendiary
گلوله اتش زا
trial shot
گلوله ازمایشی
slug
گلوله بی شکل
shafts
خدنگ گلوله
shaft
خدنگ گلوله
slugs
گلوله بی شکل
cannon ball
گلوله توپ
snowballs
گلوله برف
cannon balls
گلوله توپ
slugged
گلوله بی شکل
gas shell
گلوله دودانگیز
starshell
گلوله منور
cease loading
گلوله را پرنکنید
cartouche
گلوله توپ
cartouch
گلوله توپ
canon ball
گلوله توپ
illumination round
گلوله منور
cannonball
گلوله توپ
cannon shot
گلوله توپ
cannon proof
ضد گلوله توپ
can , not observe
گلوله ناپیدا
fixed shell
گلوله متصل
illuminating shell
گلوله منور
gunshot wound
زخم گلوله
center of burst
مرکزاصابت گلوله
gilding metal
روکش گلوله
globus hystericus
گلوله هیستریایی
equivalent service rounds
گلوله معادل
drill ammunition
گلوله مشقی
conglobate
گلوله شدن
graupel
گلوله برف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com