Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
area signal center
مرکز مخابرات منطقه
Other Matches
signal center
مرکز مخابرات
communication center
مرکز مخابرات
drop zone control center
مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
offset distance
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
communication operation instructions (co
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
Joshegan
جوشقان
[این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
communication
مخابرات
electric communication
مخابرات
communication engineer
مهندس مخابرات
panels
پرده مخابرات
panel
پرده مخابرات
communication theory
تئوری مخابرات
signaled
رسته مخابرات
signal
رسته مخابرات
signal corps
قسمت مخابرات
signal corps
رسته مخابرات
subscriber line
خط مشترک
[مخابرات]
signalled
رسته مخابرات
communication receiver
گیرنده مخابرات
signal communications
ارتباط و مخابرات
communication engineering
مهندسی مخابرات
communication technician
تکنیسین مخابرات
signal panel
پرده مخابرات
interphone
مخابرات داخلی
transmission
مخابره مخابرات
transmission
مخابرات ارسال
telecommunication technique
تکنیک مخابرات
radiographic
مخابرات رادیویی
telecommunication network
شبکه مخابرات
transmissions
مخابره مخابرات
intercoms
مخابرات داخلی
data link
محور مخابرات
intercom
مخابرات داخلی
marking panel
پرده مخابرات
telecommunication traffic
ترافیک مخابرات
panel code
کد پرده مخابرات
communication
ارتباط و مخابرات
telecommunications
مخابرات تلگرافی
communications
ارتباط و مخابرات
signal bridge
پل مخابرات ناو
signal axis
محور مخابرات
transmissions
مخابرات ارسال
digital subscriber line
[DSL]
خط مشترک دیجیتال
[مخابرات ]
signal operation instruction
دستور کار مخابرات
communication and electronics
رسته مخابرات و الکترونیک
communication chief
رئیس مخابرات یکان
communication technician
تعمیر کارفنی مخابرات
standing operating procedures
روش جاری مخابرات
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
intercepted
نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercommunication
مخابرات داخلی یکان
helio
ایینه ویژه مخابرات
intercepts
نفوذکردن در شبکه مخابرات
panels
پرده شبکه مخابرات
panel
پرده شبکه مخابرات
intercepting
نفوذکردن در شبکه مخابرات
strangle
در مخابرات یعنی دستگاه
intercept
نفوذکردن در شبکه مخابرات
signal
علایم مخابراتی مخابرات
signaled
علایم مخابراتی مخابرات
master station
پست اصلی مخابرات
cordless
[cordless telephone]
تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless phone
تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless telephone
تلفن بی سیم
[مخابرات]
signalled
علایم مخابراتی مخابرات
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
cryptofacility
تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
wigway
ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
spring loaded
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
teletypewriter
دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
phone extension
شماره تلفن فرعی
[مخابرات]
cordless telephone
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless phone
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless
[cordless telephone]
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
asymmetric digital subscriber line
[ADSL]
خط مشترک دیجیتال نامتقارن
[مخابرات ]
cryptocompromise
تولید خطر برای مخابرات رمز
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
radiographs
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
communication deception
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
radiograph
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
demodulate
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
lights out
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
loran
تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
high bit-rate digital subscriber line
[HDSL]
خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا
[مخابرات ]
teleprinters
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
phonopore
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
teleprinter
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
dial up line
خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
track telling
ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
G.
استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
communication engineering
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
acentric
بی مرکز
middle
مرکز
omphalos
مرکز
intermediate exchange
مرکز
meddled
مرکز
meddles
مرکز
meddle
مرکز
middles
مرکز
center line
خط مرکز
centre forward
مرکز
station
مرکز
concentric
هم مرکز
isocentre
هم مرکز
center
مرکز
stations
مرکز
stationed
مرکز
centered
مرکز
hearts
مرکز
centred
مرکز
centre
مرکز
centers
مرکز
heart
مرکز
emporiums
مرکز بازرگانی
symmerty center
مرکز تقارن
center punch
مرکز سوراخ
center punch
مرکز منگنه
brain center
مرکز مغزی
central control panel
مرکز کنترل
inversion center
مرکز وارونگی
burst center
مرکز گلوله
central city
مرکز شهر
caoxial cable
سیم هم مرکز
burst center
مرکز ترکش
center web
مرکز چرخ
intermediate office
مرکز میانی
kuk kiwo
مرکز تکواندو
center sleeve
مرکز مجوف
body centered cubic
مکعب مرکز پر
center of symmerty
مرکز تقارن
center mark
مرکز سوراخ
mass concrete
مرکز جرم
center of dispersion
مرکز پراکندگی
center of distribution
مرکز پخش
message center
مرکز پیام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com