Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
English
Persian
farmers
مزرعه داران
Other Matches
moneyed interest
پول داران
men of property
ملک داران
proboscidean or ian
خرطوم داران
ctenophore
شانه داران
ctenophora
شانه داران
the faithful
ایمان داران
arthropoda
بند داران
vertebrata
مهره داران
thallophyte
از جنس ریسه داران
intervertebral
بین مهره داران
joint tenants
اجاره داران مشترک
euciliate
مژه داران حقیقی
riflecorps
تفنگ داران داوطلب
centrum
مرکز بدن مهره داران
class q allotment
کسورات حق مسکن درجه داران
naris
سوراخ بینی مهره داران
proboscidean
وابسته بخرطوم داران عاجدار
proboscidian
وابسته بخرطوم داران عاجدار
troop housing
کوی درجه داران یا افراد
toes
انگشت پای مهره داران جای پا
toe
انگشت پای مهره داران جای پا
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
ctenophoran
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
premaxilla
استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
stalag
بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
reefer
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefers
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
stead
مزرعه
farm
مزرعه
plantation
مزرعه
plantations
مزرعه
corn field
مزرعه
farms
مزرعه
farmed
مزرعه
crofts
مزرعه
croft
مزرعه
leet
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
farm yields
بازده مزرعه
farmhand
کارگر مزرعه
farmstead
مزرعه وابنیه ان
farm yard
حیاط مزرعه
homestead
مزرعه رعیتی
farm hand
کارگر مزرعه
paddies
مزرعه شالیکاری
farm hands
کارگر مزرعه
champ
قهرمان مزرعه
collective farm
مزرعه اشتراکی
paddy
مزرعه شالیکاری
family farm
مزرعه خانوادگی
farmyard
محوطه مزرعه
planters
صاحب مزرعه
planter
صاحب مزرعه
homesteads
مزرعه رعیتی
champs
قهرمان مزرعه
dry farm
مزرعه دیم
farm-yard
حیاط مزرعه
farming
مزرعه داری
champed
قهرمان مزرعه
champing
قهرمان مزرعه
farmyards
محوطه مزرعه
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
kibbutzes
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutz
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutzim
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
outfield
مزرعه دور افتاده
poor farm
مزرعه اردوی کار
hennery
مزرعه یا محل پرورش مرغ
farmstead
مزرعه و حوالی ان علاقجات رعیتی
dairy farm
مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
micronucleus
یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
ranches
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
pans
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
communed
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
commune
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
pan
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
ranch
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
pan-
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
communing
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
gin-house
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gingang
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com