Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (12 milliseconds)
English	Persian
loophole	مزغل ساختن
loopholes	مزغل ساختن
Other Matches
portholes	مزغل
crenelle	مزغل
eyelets	مزغل
eyelet	مزغل
port hole	مزغل
crenel	مزغل
porthole	مزغل
gun port	مزغل
staggered corbelling	مزغل سازی
chequer-set	مزغل سازی
crenel	مزغل بارو
crenelle	مزغل بارو
gun pit	مزغل توپ
machicolate	مزغل دارکردن
machicolation	مزغل سازی
loophole	مزغل سوراخ سنگر
gun post	مزغل توپ یا تفنگ
loopholes	مزغل سوراخ سنگر
port	حمل کردن مزغل تیراندازی
embrasures	مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasure	مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
castle style	[نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
scareup	فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
sheds	خون جاری ساختن جاری ساختن
shed	خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding	خون جاری ساختن جاری ساختن
constructing	ساختن
fabricate	ساختن
constructs	ساختن
pills	حب ساختن
set up	ساختن
pill	حب ساختن
indite	ساختن
constructed	ساختن
fabricating	ساختن
fabricates	ساختن
creating	ساختن
create	ساختن
miscreate	بد ساختن
construct	ساختن
fabricated	ساختن
creates	ساختن
upgrading	ساختن
upgrades	ساختن
carbonize	کک ساختن
bulid	ساختن
pellet	حب ساختن
fashions	مد ساختن
fashioning	مد ساختن
fashioned	مد ساختن
fashion	مد ساختن
invent	ساختن
composes	ساختن
builds	ساختن
buildings	ساختن
build	ساختن
invented	ساختن
inventing	ساختن
invents	ساختن
put up	ساختن
put-up	ساختن
make	ساختن
confect	ساختن
upgraded	ساختن
upgrade	ساختن
dree	ساختن با
manufacture	ساختن
manufactured	ساختن
manufactures	ساختن
fabrication	ساختن
makes	ساختن
compose	ساختن
unifies	تک ساختن
idolized	بت ساختن
produce	ساختن
forborne	ساختن با
bridges	پل ساختن
mint	ساختن
bridged	پل ساختن
minted	ساختن
remakes	از نو ساختن
remake	از نو ساختن
minting	ساختن
idolize	بت ساختن
idolising	بت ساختن
idolizes	بت ساختن
idolises	بت ساختن
idolizing	بت ساختن
idolised	بت ساختن
produces	ساختن
produced	ساختن
mints	ساختن
generates	ساختن
to go in with	ساختن با
generate	ساختن
generated	ساختن
generating	ساختن
bridge	پل ساختن
to make away	ساختن
unify	تک ساختن
upbuild	ساختن
unifying	تک ساختن
to t. up	ساختن
to make a shift	ساختن
to get along	ساختن
reconciling	راضی ساختن
familiarising	اشنا ساختن
familiarize	اشنا ساختن
familiarized	اشنا ساختن
outraging	بی حرمت ساختن
familiarised	اشنا ساختن
produces	ساختن محصول
familiarizes	اشنا ساختن
familiarizing	اشنا ساختن
maximizing	بیشینه ساختن
diversified	گوناگون ساختن
diversifies	گوناگون ساختن
diversify	گوناگون ساختن
nauseated	متنفر ساختن
disable	ناتوان ساختن
nauseate	متنفر ساختن
diversifying	گوناگون ساختن
disabling	ناتوان ساختن
disables	ناتوان ساختن
produced	ساختن محصول
outrages	بی حرمت ساختن
outraged	بی حرمت ساختن
sepulchres	قبر ساختن
subvert	واژگون ساختن
subverted	واژگون ساختن
reconcile	راضی ساختن
denigration	سیاه ساختن
familiarises	اشنا ساختن
improvising	بالبداهه ساختن
subverting	واژگون ساختن
improvises	بالبداهه ساختن
subverts	واژگون ساختن
internalization	درونی ساختن
sepulchre	قبر ساختن
sepulchers	قبر ساختن
gaunt	زننده ساختن
produce	ساختن محصول
discovers	مکشوف ساختن
discovering	مکشوف ساختن
discovered	مکشوف ساختن
notified	اگاه ساختن
outrage	بی حرمت ساختن
notifies	اگاه ساختن
notify	اگاه ساختن
reconciles	راضی ساختن
discover	مکشوف ساختن
notifying	اگاه ساختن
improvise	بالبداهه ساختن
maximizes	بیشینه ساختن
substantiated	مستند ساختن
necessitated	ناگزیر ساختن
vitiates	معیوب ساختن
rescinds	باطل ساختن
necessitate	ناگزیر ساختن
relieve	بر جسته ساختن
relieves	بر جسته ساختن
relieving	بر جسته ساختن
humidified	مرطوب ساختن
disturbs	مضطرب ساختن
disturb	مضطرب ساختن
minimizing	کمینه ساختن
humidifies	مرطوب ساختن
minimizes	کمینه ساختن
rescinding	باطل ساختن
necessitates	ناگزیر ساختن
rescind	باطل ساختن
substantiate	مستند ساختن
denuding	عاری ساختن
denudes	عاری ساختن
denuded	عاری ساختن
denude	عاری ساختن
discourage	بی جرات ساختن
discourages	بی جرات ساختن
snarls	خشمگین ساختن
snarling	خشمگین ساختن
snarled	خشمگین ساختن
snarl	خشمگین ساختن
substantiating	مستند ساختن
necessitating	ناگزیر ساختن
minimized	کمینه ساختن
minimize	کمینه ساختن
humidify	مرطوب ساختن
insures	مطمئن ساختن
ensuring	مطمئن ساختن
wet	مرطوب ساختن
ensures	مطمئن ساختن
ensured	مطمئن ساختن
ensure	مطمئن ساختن
wets	مرطوب ساختن
wetted	مرطوب ساختن
wettest	مرطوب ساختن
maximised	بیشینه ساختن
maximises	بیشینه ساختن
maximising	بیشینه ساختن
maximize	بیشینه ساختن

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com