Dictiornary-Farsi | مسئله فرعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
side issue	مسئله فرعی
side issues	مسئله فرعی


Other Matches

subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
case	مسئله
cases	مسئله
problem	مسئله
example	مسئله
issue	مسئله
issued	مسئله
problems	مسئله
examples	مسئله
theorems	مسئله
resolvent	حل حل مسئله
catechist	مسئله گو
theorem	مسئله
issues	مسئله
solution of a problem	حل یک مسئله
problem solving	حل مسئله
crux	مسئله دشوار
solution to a problem	راه حل یک مسئله
problem description	تشریح مسئله
jeopardy	مسئله بغرنج
identification problem	مسئله شناسائی
solving	حل کردن مسئله
question	استفهام مسئله
questioned	استفهام مسئله
problem description	شرح مسئله
problem definition	تعریف مسئله
test problem	مسئله ازمابنده
problem identification	شناسایی مسئله
problem oriented	مسئله گرا
the eastern question	مسئله خاور
toss up	مسئله مشکوک
toughie	مسئله بغرنج
problem state	وضعیت مسئله
toughy	مسئله بغرنج
questions	استفهام مسئله
solves	حل کردن مسئله
solved	حل کردن مسئله
troublemaker	مسئله آفرین
check problem	مسئله مقابلهای
benchmark problem	مسئله محک
problematic <adj.>	مسئله آفرین
toss-up	مسئله مشکوک
check problem	مسئله ازمایشی
benchmark problebm	مسئله محک
solve	حل کردن مسئله
chess problem	مسئله شطرنج
dilemma	مسئله غامض
dilemmas	مسئله غامض
buring question	مسئله هیجان اور
question in dispute	مسئله متنازع فیه
two mover	مسئله مات در دو حرکت
problem analysis	تجزیه و تحلیل مسئله
problem oriented language	زبان باگرایش مسئله
problem oriented language	زبان مسئله گرا
problem child	فرزند مسئله دار
three mover	مسئله مات با سه حرکت
identification problem	مسئله تعیین هویت
to revisit an issue	مسئله ای را بازدید کردن
conundrum	مسئله بغرنج وپیچیده
conundrums	مسئله بغرنج وپیچیده
that is not the proposition	مسئله چیز دیگر است
issue	مسئله قضیه تحویل جنس
issued	مسئله قضیه تحویل جنس
to crack a problem	مسئله ای را حل کردن [ریاضی یا فیزیک]
issues	مسئله قضیه تحویل جنس
primary cognizance	تحقیقات اولیه روی یک مسئله
eight queens problem	مسئله هشت وزیر شطرنج
on line problem solving	حل مسئله بطور درون خطی
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
More money is not the answer to this problem.	پول بیشتر حل این مسئله نیست.
combinatorial explosion	موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
determinate problem	مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
catechetics	فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
cogo	یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
context sensitive help key	کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
stress	یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
imbroglios	قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglio	قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
stressing	یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stresses	یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
porism	قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد
demarche	عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
rhetorical question	مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
problem program	برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
the German issue	مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
the German question	مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
assistance	کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
gpss	زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
collectivism	اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced.	زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
design heuristics	راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
half deck	پل فرعی
spillover effect	اثر فرعی
sub dam	سد فرعی
extrinsic	فرعی
accessorial	فرعی
derivative	فرعی
derivatives	فرعی
lateral	فرعی
petty	فرعی
second class	فرعی
adjuncts	فرعی
minor	فرعی
incidents	فرعی
incident	فرعی
accessory	فرعی
branch lines	خط فرعی
branch line	خط فرعی
tributary	فرعی
tributaries	فرعی
inferiors	فرعی
inferior	فرعی
succursal	فرعی
adjunct	فرعی
secondary	فرعی
min	فرعی
by	فرعی
subaltern	فرعی
by-effect	اثر فرعی
subsidiary	فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
secondary effect	اثر فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
subsidiaries	فرعی
byeffect	اثر فرعی
subalterns	فرعی
ancillary	فرعی
annexe	ساختمان فرعی
floor jack	اهرم فرعی
byway	راه فرعی
byname	اسم فرعی
intercardinal points	جهات فرعی
intercardinal headings	جهات فرعی
by product material	فراورده فرعی
subordinate clauses	جملهوارهی فرعی
walk-on	بازیگر فرعی
incidentals	اقلام فرعی
by way	راه فرعی
incidental effect	اثر فرعی
DIVERSION	راه فرعی
by work	کار فرعی
extension telephone	تلفن فرعی
daughter chain	زنجیر فرعی
cotype	نوعی فرعی
coproduct	محصول فرعی
consequent pole	قطب فرعی
extension	شماره فرعی
municipal road	راه فرعی
derived unit	واحد فرعی
secondary unit	واحد فرعی
derived units	واحدهای فرعی
jamb-shaft	ستون فرعی
lay-shaft	میله فرعی
dog leg	شاخه فرعی
dixings	ارایشهای فرعی
diverticulum	جاده فرعی
stop street	خیابان فرعی
derived units	احاد فرعی
colonnette	ستون فرعی
subagency	نمایندگی فرعی
side show	نمایش فرعی
subsidiary occupations	مشاغل فرعی
side line occupations	مشاغل فرعی
side effects	اثرات فرعی
subsidiary company	شرکت فرعی
subgenus	جنس فرعی
subgenus	تیره فرعی
side dish	غذاهای فرعی
secondary stress	خستگی فرعی
secondary stairs	پلکان فرعی
secondary port	بندر فرعی
side show	موضوع فرعی
sidepiece	چیز فرعی
sub station	پست فرعی
sub sector	بخش فرعی
sub network	شبکه فرعی
subclass	طبقه فرعی
sub contractor	پیمانکار فرعی
subclass	شعبه فرعی
subdirectory	فهرست فرعی
subfamily	خانواده فرعی
subfamily	تیره فرعی
slave station	ایستگاه فرعی
sideway	فرعی از پهلو
subharmonic	هماهنگ فرعی
secondary markets	بازارهای فرعی
second fiddle	شخص فرعی
tine	شاخ فرعی
token money	پول فرعی
probative	حقایق فرعی
underplot	داستان فرعی
byways	راه فرعی
subordinate clause	جملهوارهی فرعی
minor league	لیگ فرعی
minor elements	عناصر فرعی
minor constituent	عنصر فرعی