English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English Persian
collective responsibility مسئوولیت جمعی
Other Matches
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
liability مسئوولیت
liabilities مسئوولیت
responsibility مسئوولیت
responsibilities مسئوولیت
onus مسئوولیت
joint responsibility مسئوولیت تضامنی
criminal liability مسئوولیت جزائی
mutual responsibility مسئوولیت مشترک
individual responsibility مسئوولیت فردی
joint and several liability مسئوولیت تضامنی
contractual liability مسئوولیت قراردادی
joint and several reponsibility مسئوولیت تضامنی
joint and several responsibility مسئوولیت تضامنی
legal responsibility مسئوولیت حقوقی
vicarious liability مسئوولیت نیابتی
civil liability مسئوولیت مدنی
respondeat superior مسئوولیت را از امر بخواهید
burden of proof مسئوولیت اثبات ادعا
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
product liability مسئوولیت در قبال کالا
strict liability مسئوولیت بدون تقصیر
exclusion clause شرط سلب مسئوولیت
limited liability company شرکت با مسئوولیت محدود
without impeachment of waste بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
limitation clause شرط محدود کردن مسئوولیت
queen can do no wrong بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
qualified indorsement فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
aggregative جمعی
collective جمعی
plural جمعی
additive جمعی
additives جمعی
massing جمعی
mass جمعی
masses جمعی
collective bargaining جمعی
cumulative error خطای جمعی
collective behavior رفتار جمعی
collective agreement توافق جمعی
collectedness جمعی حواس
all together دسته جمعی
collective ownership مالکیت جمعی
in company دسته جمعی
in chorus دسته جمعی
aggregate operator عملگر جمعی
aggregate function عمل جمعی
collective goods کالاهای جمعی
en masse دسته جمعی
collective mind ذهن جمعی
mass communication ارتباط جمعی
mass contagion سرایت جمعی
mass education اموزش جمعی
mass hysteria هیستری جمعی
collective unconscious ناهشیار جمعی
scrutin deliste رای جمعی
sum check مقابله جمعی
collective self reliance خوداتکائی جمعی
sum term لفظ جمعی
collective protection حفافت جمعی
communal دسته جمعی
processional سروددسته جمعی
processional دسته جمعی
collective bargaining معامله جمعی
gunner جمعی توپخانه
gunners جمعی توپخانه
social دسته جمعی
collective دسته جمعی
ensemble دسته جمعی
ensembles دسته جمعی
collective liability بدهی جمعی
picnics گردش دسته جمعی
volleys شلیک بطوردسته جمعی
in mass بطور دسته جمعی
picnic گردش دسته جمعی
picnics دسته جمعی خوردن
picnic دسته جمعی خوردن
picnicked گردش دسته جمعی
ingrow بطور دسته جمعی
picnicked دسته جمعی خوردن
volleying شلیک بطوردسته جمعی
nonoperating strength جمعی غیرفعال در یکان
poll اخذرای دسته جمعی
polled اخذرای دسته جمعی
polls اخذرای دسته جمعی
volley bombing شلیک دسته جمعی
volleyed شلیک بطوردسته جمعی
salvo فریاد دسته جمعی
salvoes فریاد دسته جمعی
paratrooper جمعی یکان چترباز
paratroopers جمعی یکان چترباز
power play حمله دسته جمعی
permanent party جمعی دایمی یکان
gang punch منگنه دسته جمعی
infantryman جمعی پیاده نظام
volley شلیک بطوردسته جمعی
mass media وسایل ارتباط جمعی
collective security تامین دسته جمعی
certes خاطر جمعی تحقیق
infantrymen جمعی پیاده نظام
processions حرکت دسته جمعی
collective fire اتش دسته جمعی
teamwork کار دسته جمعی
procession حرکت دسته جمعی
genocide کشتار دسته جمعی
gangs دسته جمعی عمل کردن
social decrement کاهش ناشی از کار جمعی
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
flutters بال زنی دسته جمعی
fluttering بال زنی دسته جمعی
synergism کار توام ودسته جمعی
flutter بال زنی دسته جمعی
callective note بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
fluttered بال زنی دسته جمعی
paraded تظاهرات عملیات دسته جمعی
parade تظاهرات عملیات دسته جمعی
gang دسته جمعی عمل کردن
parades تظاهرات عملیات دسته جمعی
formicary زندگی دسته جمعی موریانه
formicarm زندگی دسته جمعی موریانه
parading تظاهرات عملیات دسته جمعی
gang days روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
scot ant lot جریمه یامالیات دسته جمعی
gang week هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
collectivism وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
acapella اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
collective جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
part song آواز دسته جمعی بدون ساز
terpsichore رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
anthem سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
convocation جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
embarrassing clanger [British E] اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing blunder اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
faux pas اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
gaffe اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
anthems سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
choirs بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choir بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
strophe چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
litany مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
to go on a picnic بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
litanies مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
antistrophe حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
head stock راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
polygarchy حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
symbion موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
fcc شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
round robin (letter) <idiom> نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
collectivism اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
poussette رقص دسته جمعی دایره وار رقص چوبی
tenancy in common حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
collective guarantee مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
exodus مهاجرت مهاجرت دسته جمعی
additions عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
addition عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com