English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
English Persian
contractual liability مسئوولیت قراردادی
Other Matches
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
responsibilities مسئوولیت
liability مسئوولیت
liabilities مسئوولیت
onus مسئوولیت
responsibility مسئوولیت
criminal liability مسئوولیت جزائی
collective responsibility مسئوولیت جمعی
civil liability مسئوولیت مدنی
individual responsibility مسئوولیت فردی
joint and several responsibility مسئوولیت تضامنی
joint and several reponsibility مسئوولیت تضامنی
vicarious liability مسئوولیت نیابتی
joint and several liability مسئوولیت تضامنی
joint responsibility مسئوولیت تضامنی
legal responsibility مسئوولیت حقوقی
mutual responsibility مسئوولیت مشترک
product liability مسئوولیت در قبال کالا
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
exclusion clause شرط سلب مسئوولیت
limited liability company شرکت با مسئوولیت محدود
respondeat superior مسئوولیت را از امر بخواهید
strict liability مسئوولیت بدون تقصیر
burden of proof مسئوولیت اثبات ادعا
without impeachment of waste بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
limitation clause شرط محدود کردن مسئوولیت
queen can do no wrong بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
defoult قراردادی
based on a contract قراردادی
advice code کد قراردادی
bespoken قراردادی
bespoke قراردادی
contractual قراردادی
conventional قراردادی
defaults قراردادی
arbitrary قراردادی
defaulting قراردادی
contracted قراردادی
default قراردادی
defaulted قراردادی
prosign علامت قراردادی
unconventional غیر قراردادی
conventions ائین قراردادی
code نشانه قراردادی
formal charge بار قراردادی
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
arbitrarily بطور قراردادی
convention ائین قراردادی
conventional current جریان قراردادی
arbitrary دلبخواه قراردادی
convectional current جریان قراردادی
contracted weaver بافنده قراردادی
agreed point نقطه قراردادی
agreement water rate نرخ قراردادی اب
contractual relationship رابطه قراردادی
qualified indorsement فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
legal assistance علایم قراردادی نقشه
base symbol علایم قراردادی مبنا
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
military symbols علایم قراردادی نظامی
award a contract قراردادی را واگذار کردن
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
hit and miss <idiom> ناخوشآیند ،غیر قراردادی
conventional programming برنامه نویسی قراردادی
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
taxi squadder بازیگر عضو گروه قراردادی
advice code کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
to guarantee a contract اجرای قراردادی راضمانت کردن
taxiing عضو گروه بازیگران قراردادی
default font فونت پیش فرض یا قراردادی
taxies عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi عضو گروه بازیگران قراردادی
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
default setting تنظیم پیش فرض یا قراردادی
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
taxi squad گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
conventionally برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
deals قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
deal قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to give somebody an ultimatum به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
capitulation تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to sign up قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
conventional sign علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
frustrated contract قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com