Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
political matters
مسائل سیاسی
Search result with all words
mysticism
توجیه مسائل سیاسی به مدد الهام واشراق عرفان
blue book
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
concert of europe
اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
Other Matches
apolitical
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
self determination
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
political ties
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
immunity
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
politics
علم سیاسی امور سیاسی
political circles
محافل سیاسی دوایر سیاسی
reestablishment of diplomatic relations
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
politic
سیاسی نماینده سیاسی
battle problems
مسائل جنگی
beside the point
<idiom>
مسائل حاشیهای
economic problems
مسائل اقتصادی
business matters
مسائل کسبی
matters of great moment
مسائل مهم
operational problems
مسائل عملیاتی
religious matters
مسائل مذهبی
adopting the opinion
تقلید در مسائل شرعی
macroeconomic issues
مسائل اقتصاد کلان
tax administration
مسائل اجرایی مالیات
indifferentism
لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
Take things as you find them.
<proverb>
مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
convention
باره مسائل حزبی ناحیهای
sensationalism
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
conventions
باره مسائل حزبی ناحیهای
humanism
دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
omnibus bill
لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
urbiculture
مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
glasnost
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
endogenous
مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
separate opinion
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
irrigationist
کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
redundancies
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
casuistry
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
cogo
یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
pornography
نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
stresses
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stressing
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
computer literacy
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
econometrics
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
isonomy
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
White Paper
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
ultraist
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
legalism
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
ideologies
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
algol
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
ideologies
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
internal telecommunications unions
یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
prize courts
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
politico
سیاسی
politicos
سیاسی
socio political
سیاسی
political
سیاسی
diplomatic
سیاسی
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
political economy
اتصاد سیاسی
political economy
اقتصاد سیاسی
terror
ادمکشی سیاسی
politician
مرد سیاسی
diplomatic relations
روابط سیاسی
diplomatic immunity
مصونیت سیاسی
diplomatic passport
تذکره سیاسی
demarche
اقدام سیاسی
diplomatic passport
پاسپورت سیاسی
diplomatic officer
مامور سیاسی
diplomatic mission
هیئت سیاسی
diplomatic agent
مامور سیاسی
diplomatic channels
طرق سیاسی
politicians
مرد سیاسی
terrorist
ادمکش سیاسی
diplomatic corps
هیات سیاسی
terrors
ادمکشی سیاسی
political science
علوم سیاسی
politic
زندانی سیاسی
anarchy
بی ترتیبی سیاسی
refugee
پناهنده سیاسی
refugees
پناهنده سیاسی
envoyship
نمایندگان سیاسی
arithmetic , political
اقتصاد سیاسی
ecclesia
مجلس سیاسی
politics
اصول سیاسی
diplomatic representation
نمایندگی سیاسی
terrorists
ادمکش سیاسی
politically
از لحاظ سیاسی
hatchet man
<idiom>
کارهای سیاسی
Political opponents .
مخالفین سیاسی
envoy
فرستاده سیاسی
envoys
فرستاده سیاسی
current affairs
رویدادهایاجتماعی و سیاسی
politicking
فعالیت سیاسی
couriers
پیک سیاسی
diplomatic privileges
امتیازات سیاسی
political debate
بحث سیاسی
talk politics
گفتگوی سیاسی
state criminals
مجرمین سیاسی
state criminals
مقصرین سیاسی
escapism
انزوای سیاسی
political debate
منازعه سیاسی
courier
پیک سیاسی
sociopolitical
اجتماعی- سیاسی
asylum
حق پناهندگی سیاسی
politico social
سیاسی و اجتماعی
prisoners of state
زندانیان سیاسی
politico social
سیاسی اجتماعی
political propaganda
تبلیغات سیاسی
political rights
حقوق سیاسی
political psychology
روانشناسی سیاسی
political offences
جرائم سیاسی
political offence
جرم سیاسی
political mission
ماموریت سیاسی
political mission
هیئت سیاسی
political forces
نیروهای سیاسی
prisoners of state
محبوسین سیاسی
state prisoners
زندانیان سیاسی
political isolation
انزوای سیاسی
state prisoners
محبوسین سیاسی
public life
زندگی سیاسی
asylums
حق پناهندگی سیاسی
roorback
اتهامات کذب سیاسی
stateman
مرد سیاسی زمامدار
isopolity
برابری در حقوق سیاسی
a newspaper's political affiliation
وابستگی سیاسی روزنامه ها
neutral state
حالت بی طرفی سیاسی
titular charge daffaires
متصدی شغل سیاسی
political instability
تزلزل یا نا استواری سیاسی
neutralism
حفظ بی طرفی سیاسی
rupture of diplomatic relations
قطع روابط سیاسی
politically active
از لحاظ سیاسی پرتحرک
politically involved
از لحاظ سیاسی پرتحرک
hanse
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
junto
دسته بندی سیاسی
Religious (political) fanaticism
تعصبات مذهبی ( سیاسی )
non political offence
جرم غیر سیاسی
politico military
عملیات سیاسی نظامی
to talk politics
گفتگوی سیاسی کردن
politico military
امور سیاسی نظامی
politick
جنبه سیاسی دادن به
isonomy
تساوی سیاسی و حقوقی
roorbach
اتهامات کذب سیاسی
diplomatic body
هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic bady
هیات سیاسی نمایندگان
interruption of diplomatic relations
قطع روابط سیاسی
breach of diplomatic relations
قطع روابط سیاسی
diplomats
رجل سیاسی دیپلمات
diplomat
رجل سیاسی دیپلمات
statesmen
رجل سیاسی زمامدار
statesman
رجل سیاسی زمامدار
geopolitical
وابسته به جغرافیای سیاسی
diplomatic corps
هیات نمایندگان سیاسی
political scientist
ویژه گر علوم سیاسی
old guard
محافظه کار سیاسی
severance of diaplomatic relations
قطع روابط سیاسی
political scientists
ویژه گر علوم سیاسی
state-
سیاسی رسمی وضع
state
سیاسی رسمی وضع
stated
سیاسی رسمی وضع
states
سیاسی رسمی وضع
stating
سیاسی رسمی وضع
corps diplomatique
هئیت نمایندگان سیاسی
the concert of europe
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
residentship
نمایندگی سیاسی در کشورتحت الحمایه
politics
علم سیاست امور سیاسی
stability
امنیت داخلی ثبات سیاسی
run scared
<idiom>
تلاش برای رقابت سیاسی
To ask for political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
henchman
هواه خواه سیاسی نوکر
ward heeler
کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
henchmen
هواه خواه سیاسی نوکر
vigilante
پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
diplomatic
وابسته به ماموران سیاسی خارجه
state of the realm
طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
stalinism
روش سیاسی ژوزف استالین
residentship
اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
woman's rights
حقوق اجتماعی و سیاسی نسوان
major party
حزب سیاسی پیرو درانتخابات
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
he is an influence in politics
فلانی نفوذ سیاسی دارد
Machiavellian
وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
dopester
پیش بینی حوادث سیاسی
person seeking
[political]
asylum
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
asylum seeker
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
vigilantes
پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
twelve tables
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
ostracises
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
to send a message to somebody
پیامی به کسی فرستادن
[سیاسی یا اجتماعی]
ostracized
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracised
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracize
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracising
ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
asylee
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
His political beliefs are old hat now .
عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
geopolitics
درمشی سیاسی و سیاست خارجی کشور
To stage political demonstrations.
تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
wheeler-dealers
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
wheeler-dealer
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com