Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
slugfest
مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
Other Matches
postal match
مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
oddest
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
registers
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
register
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registering
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
free trade
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
boostrap operation
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
turboprop
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
exchange
تبادل ردوبدل ارز
exchanges
تبادل ردوبدل ارز
exchanged
تبادل ردوبدل ارز
local exchange
ردوبدل کننده محلی
exchanging
تبادل ردوبدل ارز
bituminous paint
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
competetive
مسابقهای
competitive
مسابقهای
competitiveness
مسابقهای
sensei
مبارزه مسابقهای
drum rolls
ضربات مداوم
drum roll
ضربات مداوم
dragon
قایق مسابقهای 3 نفره
panniers
سبد کبوترهای مسابقهای
dragons
قایق مسابقهای 3 نفره
drive
رانندگی ارابه مسابقهای
drives
رانندگی ارابه مسابقهای
pannier
سبد کبوترهای مسابقهای
lay to
مبادله ضربات کردن
to time a race
وقت مسابقهای را نگاه داشتن
rat a tat
ضربات متوالی و تند زدن
like as we lie
طرفین دارای ضربات مساوی
KO's
با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
rat-a-tat
ضربات متوالی و تند زدن
KO
با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
rat a tat tat
ضربات متوالی و تند زدن
handicap stake
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
pit a pat
با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
tamp
بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
an out match
مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
beats
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beat
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
overnight
مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
even par
انجام تعداد ضربات استاندارددر یک بخش یا تمام بخشای گلف
halve
مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
halved
مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
scorecards
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
scorecard
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
walkover
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkovers
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
special weight race
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
post race
مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
hot rod
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
therein
دران
slideway
راهی که دران سر
therabout
دران حدود
thereabout
دران حدود
offing
دران نزدیکی ها
nautch
که دران رقاص میرقصند
it is not subject to review
دران روا نیست
then
انگاه دران هنگام
therewith
دران هنگام بدانوسیله
thumbhole
حفرهای که شست دران جابگیرد
polytony
ایجادچند لحن دران واحد
polytonality
ایجاد چندلحن دران واحد
errors slipped in
اشتباهاتی دران راه یافت
swimming bath
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
thereis not a p of truth init
ذرهای راستی دران نیست
scrinium
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
pot liquor
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
i had no voice in that matter
من دران قضیه رایی نداشتم
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
flashpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
oast
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
mainstream
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
actinology
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
dripping pan
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
flashpoints
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
gill net
دامی که چون ماهی دران بیافتد
deadfall
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
crate
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
crates
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
impressibly
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
flashingpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
cellaret
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
optional claiming race
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
dummy
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softest
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dry town
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
crematorium
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
there is nothing in it
چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
heaths
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
heath
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
the bill defined his powers
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
crematoria
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoriums
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
vortex filament
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
dies non
روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
effective beaten zone
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
throughput
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
mastered
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconding
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconds
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
workgroup
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxing
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
turbulent flow
جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
isocracy
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
coulisse
ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
polyandry
اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
he is a proficient that art
در ان هنر زبر دست است دران فن متخصص یا ماهراست
lyophobic
دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
fence month
ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
ringthe bull
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
bearbaiting
نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
the room was seated for 00
جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
tapped
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tragi comedy
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
vasculum
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
jardiniere
جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
ready reckoner
کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
indirect speech
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
tie in sales
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
polygram
طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
mince pies
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
catastasis
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
mince pie
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
autos
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standards
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
auto
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
sachets
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachet
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
pot pourri
کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
pantechnicon
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
jumble shop
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
paranoia or noea
دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
to prove an a
اثبات اینکه شخص هنگام وقوع جرم دران محل نبوده
handy dandy
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
fugue
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugues
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
light trap
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
heavy lift
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
ex quay
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
rigging position
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
ex ship
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
portmark
علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
marinades
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinading
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinade
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinaded
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
universal legacy
وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com