English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
Other Matches
gymkhanas مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
gymkhana مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
trial مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
cats استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
technique روش با مهارت برای انجام کاری
cat استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
techniques روش با مهارت برای انجام کاری
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
cab اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
driver چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
cabs اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
drivers چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
drivers راننده اتومبیل راننده ارابه
driver راننده اتومبیل راننده ارابه
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
running مناسب برای مسابقه دو
genoa بادبان عریض برای مسابقه
laughter مسابقه اسان برای بردن
parking place پارکینگ
car park پارکینگ
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
little brown jug مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
free handicap مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
multi-storey car park پارکینگ طبقاتی
NO PARKING پارکینگ ممنوع
inspectors داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
to bar somebody from a competition شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
multi-storey car park پارکینگ چند طبقه
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
time fire مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
gun اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
guns اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
We had a slight contretemps at the parking lot [car park] . ما یک مشاجره خفیفی در پارکینگ داشتیم.
Is there a parking attendant? آیا مامور پارکینگ هست؟
stocker اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
fly casting مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
handicaps مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
underdistance روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
match foursome مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
ponying همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
wild cord تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
helmsmen راننده
drivers راننده
pilots راننده
wheelman راننده
piloted راننده
pilot راننده
driving راننده
helmsman راننده
impelent راننده
motor man راننده
wheelsman راننده
driver راننده
the man at the wheel راننده
steersman راننده
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
cabbies راننده تاکسی
carter راننده گاری
power unit پیش راننده
cabman راننده تاکسی
bus driver راننده اتوبوس
hot shoe راننده زبردست
driver راننده گرداننده
bulldozerer راننده بولدوزر
drivers راننده گرداننده
truckers راننده کامیون
motorman راننده موتور
taximan راننده تاکسی
power plants پیش راننده
cabby راننده تاکسی
cabbie راننده تاکسی
trucker راننده کامیون
propulsive پیش راننده
power plant پیش راننده
chauffeurs راننده ماشین
assistant driver کمک راننده
chauffeuring راننده ماشین
chauffeured راننده ماشین
chauffeur راننده ماشین
truckman راننده کامیون
drive's seat صندلی راننده
locomotive engineer [American E] راننده قطار
train operator [American E] راننده قطار
locomotive operator [British E] راننده قطار
locomotive driver [British E] راننده قطار
train driver راننده قطار
road hog <idiom> راننده بیابان
railroad engineer [American E] راننده قطار
driver's mate شاگرد راننده
drive's cab اطاق راننده
compounds : محوطه
compounds محوطه
compounded محوطه
hawing محوطه
compounded : محوطه
compound محوطه
enclosure محوطه
compound : محوطه
haws محوطه
area محوطه
garth محوطه
precinct محوطه
zones محوطه
hawed محوطه
areas محوطه
haw محوطه
ground محوطه
space محوطه
zone محوطه
ward محوطه
wards محوطه
enclosures محوطه
precincts محوطه
spaces محوطه
pick off رد شدن از راننده دیگر
pilots راننده قایق روی یخ
iceboater راننده قایق روی یخ
diver راننده قایق موتوری
hackney man راننده درشکه کرایهای
timer وقت نگهدار هر راننده
catch driver راننده اجیر ارابه
karter راننده اتومبیل کوچک
repellents راننده بیزار کننده
repellent راننده بیزار کننده
gondoliers راننده کرجی ونیزی
ambulanceman راننده یا مسئول آمبولانس
outboarder راننده قایق موتوری
piloted راننده قایق روی یخ
hackman راننده درشکه کرایهای
timers وقت نگهدار هر راننده
gondolier راننده کرجی ونیزی
motor man راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
pilot راننده قایق روی یخ
skill مهارت
proficiency مهارت
techniques مهارت
techniques فن مهارت
unskillful بی مهارت
deftness مهارت
inexpert بی مهارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com