Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
gymkhana
مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
gymkhanas
مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
Other Matches
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
car park
پارکینگ
parking place
پارکینگ
NO PARKING
پارکینگ ممنوع
multi-storey car park
پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park
پارکینگ چند طبقه
Is there a parking attendant?
آیا مامور پارکینگ هست؟
We had a slight contretemps at the parking lot
[car park]
.
ما یک مشاجره خفیفی در پارکینگ داشتیم.
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
unskilled
بی مهارت
knack
مهارت
maladroit
بی مهارت
workmanship
مهارت
skilless
بی مهارت
executing
مهارت
skill less
بی مهارت
ham-fisted
بی مهارت
ham handed
بی مهارت
ham fisted
بی مهارت
ingenuity
مهارت
expertise
مهارت
know-how
مهارت
sophistication
مهارت
executes
مهارت
incompetent
بی مهارت
executed
مهارت
unskillful
بی مهارت
proficiency pay
حق مهارت
execute
مهارت
skill
مهارت
masterkiness
مهارت
facility
مهارت
inapt
بی مهارت
grooves
مهارت
gripe
مهارت
techniques
فن مهارت
adeptness
مهارت
techniques
مهارت
technique
مهارت
technique
فن مهارت
adroitness
مهارت
handiness
مهارت
deftness
مهارت
dextrously
به مهارت
inexpert
بی مهارت
artifice
مهارت
competence
مهارت
expertise
مهارت
light handedness
مهارت
proficiency
مهارت
artifices
مهارت
qualification
مهارت
groove
مهارت
skill
مهارت
credential
مهارت
combat proficiency
مهارت رزمی
wimp
آدم بی مهارت
dauber
نقاش بی مهارت
tactlessly
بی مهارت بی سلیقه
expertness
خبرویت مهارت
qualification
کسب مهارت
qualifies
کسب مهارت
tactless
بی مهارت بی سلیقه
qualify
کسب مهارت
tact
کاردانی مهارت
versatility
روانی مهارت
skillful Šetc
با مهارت ماهرانه
seamanship
مهارت در دریانوردی
skill level
پایه مهارت
natatorial skill
مهارت در شنا
proficiency
مهارت تخصص
skill learning
مهارت اموزی
sport skill
مهارت ورزشی
salesmanship
مهارت در فروشندگی
unskil
ناشی بی مهارت
up one's alley
<idiom>
مهارت درچیزی
fine skill
مهارت فریف
human skill
مهارت انسانی
pantywaist
[Am En]
آدم بی مهارت
manipulation
انجام با مهارت
manual skill
مهارت دستی
qualification
مهارت فنی
credential
مهارت فنی
competence
مهارت فنی
craft
مهارت نیرنگ
crafts
مهارت نیرنگ
motor skill
مهارت حرکتی
skill
مهارت فنی
pussy
[Am E]
آدم بی مهارت
qualification
مهارت فنی
wuss(y)
آدم بی مهارت
sissy
آدم بی مهارت
weakling
آدم بی مهارت
fundamental skill
مهارت بنیادی
namby-pamby
آدم بی مهارت
mollycoddle
آدم بی مهارت
milquetoast
آدم بی مهارت
weed
آدم بی مهارت
weenie
[Am E]
آدم بی مهارت
jessy
آدم بی مهارت
softie/softy
آدم بی مهارت
cissy
آدم بی مهارت
jessie
آدم بی مهارت
wet
آدم بی مهارت
masters
کسب مهارت کردن
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
technomotorial skill
مهارت تکنیکی- حرکتی
stickhandling
مهارت در استفاده از چوب
surfmanship
مهارت در موج سواری
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
spiller
خوش شانسی نه مهارت
mastered
کسب مهارت کردن
showboating
نمایش دادن مهارت
diplomatically
از روی مهارت و بصیرت
seaman ship
مهارت در راندن قایق
skill level
پایه مهارت فنی
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
facileness
مهارت عدم ثبات
master
کسب مهارت کردن
qualification record
پرونده مهارت فنی
fine art
هر مهارت هنری وفریف
conveyancing
مدیریت از روی مهارت
wonderwork
کار عجیب مهارت
skill
مهارت عملی داشتن
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
overmaster
مهارت کامل پیدا کردن در
technique
اصول مهارت روش فنی
techniques
اصول مهارت روش فنی
dan
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
rate
میزان مهارت شدت تغییرات
to play a poor game
ناشی بودن مهارت نداشتن
veteran skill
مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
rates
میزان مهارت شدت تغییرات
overwrought
تهیه شده ازروی مهارت
ropemanship
مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
quaint
از روی مهارت عجیب و جالب
technique
روش با مهارت برای انجام کاری
cats
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
up one's street
[British English]
, down one's alley
[American English]
مناسب ذوق وسلیقه
[مهارت درچیزی ]
cat
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
seed
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seeds
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
metrist
کسی که در متر کردن مهارت دارد
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
to be out of one's depth
از توانایی و یا مهارت
[کسی]
خارج بودن
techniques
روش با مهارت برای انجام کاری
seaman's eye
دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
mallet goal
نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
don't give up the day job
<idiom>
[در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
triple threat
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
slugger
بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
he muddled through
بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
slalom
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
ship handling
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
reconditioning training
اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
advanced level
پایه مهارت عالی در سطح عالی
meets
مسابقه
chase
مسابقه
events
مسابقه
contesting
مسابقه
contests
مسابقه
contested
مسابقه
contest
مسابقه
chased
مسابقه
chases
مسابقه
chasing
مسابقه
races
مسابقه
competitions
مسابقه ها
contests
مسابقه ها
tournaments
مسابقه
tournament
مسابقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com