Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English
Persian
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
Search result with all words
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path
مسافت ازاد میانگین
Other Matches
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free path
مسافت ازاد متوسط
short international
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
coincidence range finder
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
telemetering
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
length
مسافت
lengths
مسافت
ranged
مسافت
short-range
کم مسافت
short range
کم مسافت
ranges
مسافت
range
مسافت
distances
مسافت
distance
مسافت
training distance
مسافت تمرین
hauling
مسافت حمل
close range
مسافت نزدیک
plotting scale
خط کش مسافت یاب
air distance
مسافت هوایی
burst range
مسافت ترکش
range indicator
مقیاس مسافت
blooming train
مسافت نورد
rangefinders
مسافت یاب
odometry
مسافت پیمایی
ranging
مسافت یابی
range calibration
تنظیم مسافت
test course
مسافت ازمایش
metrograph
مسافت سنج
range indicator
شاخص مسافت
odometer
مسافت سنج
proximity fuze
از مسافت دور
racing course
مسافت مسابقه
range sensing
تخمین مسافت
range drum
طبله مسافت
haul
مسافت حمل
hauled
مسافت حمل
sight distance
مسافت دید
odograph
مسافت سنج
range determination
تعیین مسافت
range indicator
طبله مسافت
viameter
مسافت پیما
trochometer
مسافت پیما
range scale
طبله مسافت
hauls
مسافت حمل
range determination
تخمین مسافت
jacob's staff
مسافت سنج
telephoned
در یک مسافت طولانی
intervalometer
مسافت سنج
range finding
مسافت یابی
equidistance
مسافت مساوی
telephone
در یک مسافت طولانی
supporting distance
مسافت پشتیبانی
range finder
مسافت یاب
taximeter
مسافت سنج
telemeter
مسافت سنج
telephones
در یک مسافت طولانی
range adjustment
تنظیم مسافت
known distance
مسافت معلوم
telephoning
در یک مسافت طولانی
telemetry
مسافت سنجی
range rake
الیداد مسافت سنج
range table
جدول مسافت توپ
flash ranging
مسافت یابی نوری
ranging
مسافت یابی کردن
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
tachometer
کیلومترشمار مسافت سنج
tachometric sight
دوربین مسافت یاب
tachometric sight
دوربین مسافت سنج
tachymeter
دوربین مسافت یاب
range board
میز تنظیم مسافت
sound ranging
مسافت یابی صوتی
measuring magnifier
مسافت یاب دقیق
range disk
میز تصحیح مسافت
range spotting
تخمین مسافت کردن
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
long distance
دارای مسافت زیاد
range finder
مسافت سنج دریایی
limit
مسافت یا مدت مسابقه
range finding
تخمین مسافت کردن
taximeter
مسافت نمای تاکسی
long distance
دارای مسافت دور
flights shooting
مسابقه مسافت نه هدف
long
طی مسافت زیاد توپ
equidistant
دارای مسافت مساوی
telephone modal distance
مسافت مکالمه تلفنی
measurer whell
چرخ مسافت سنج
spot
مسافت یابی کردن
spots
مسافت یابی کردن
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
long-distance
دارای مسافت دور
telemeter
دورسنج مسافت سنج
macrometer
دوربین مسافت سنج
macrometer
مسافت یاب نوری
longest
طی مسافت زیاد توپ
long distance supply
تغذیه مسافت دور
leader's rule
تعیین مسافت امن
long-
طی مسافت زیاد توپ
eying
دیدخوب با تشخیص مسافت
long-distance
دارای مسافت زیاد
longs
طی مسافت زیاد توپ
eyes
دیدخوب با تشخیص مسافت
longer
طی مسافت زیاد توپ
miles
مقیاس سنجش مسافت
longed
طی مسافت زیاد توپ
mile
مقیاس سنجش مسافت
range keeper
محاسب مسافت توپ
eyeing
دیدخوب با تشخیص مسافت
distantly
دور به مسافت زیاد
eye
دیدخوب با تشخیص مسافت
torpedo run
مسافت طی شده اژدر
coincidence adjustment
تعیین مسافت به وسیله انطباق
safe distance
مسافت امن اطراف مین
band
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
marathon
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
range drum
طبله بستن مسافت به توپ
bands
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
measuring magnifier
مسافت یاب مخصوص فواصل کم
loran
رادار مسافت سنج دریایی
coursed
مسیر رفت و برگشت مسافت
fetched
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetches
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
mileage
مسافت طی شده به وسیله خودرو
courses
مسیر رفت و برگشت مسافت
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
leg
مسافت طی شده قایق در یک دور
marathons
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
fetch
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
legs
مسافت طی شده قایق در یک دور
course
مسیر رفت و برگشت مسافت
arming range
مسافت مسلح شدن گلوله
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
metropolitan area network
شبکه گسترده در مسافت محدود.
target range
مسافت هدف میدان تیر مشقی
short course
مسابقه شنا به مسافت 52 وحداکثر 05 متر
mpg
مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
speed
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speeds
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
make time
<idiom>
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
baseball throw
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
speeding
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
black box
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
vista
منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
vistas
منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
phoning
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
range marker
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
phoned
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
range sensing
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
shortest
مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
airlines
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
airline
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
short
مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
shorter
مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
winning post
تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
range calibration
تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
components
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
Is mileage included?
آیا شامل مایل مسافت پیموده شده هم میشود؟
component
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
telesthesia
احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
facing distance
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
mileage on departure
[arrival]
اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت
[ورود]
خودرو
glide ratio
نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
Targa
بیتی . 2-آداپتور گرافیکی با renolation بالا مسافت Truevision
sextant
وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
infinity
مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
gaps
مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
gap
مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
lay up
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
density
تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
densities
تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
air mass
جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند
perigee
نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
leader's rule
روش تعیین مسافت امن هنگام اجرای تیر بالای سربوسیله تیربار
gunner's rule
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
generation
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود
generations
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود
halving
نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
photoresist
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
demurrage
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
density
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
densities
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
western round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
highs
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com