Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
spaceman
مسافر فضایی
spacemen
مسافر فضایی
Other Matches
space ship
کشتی فضایی سفینه فضایی
pilgrim
مسافر
passengers
مسافر
peregrinator
مسافر
traveler
مسافر
lodger
مسافر
lodgers
مسافر
viator
مسافر
farer
مسافر
roomer
مسافر
trippers
مسافر
pilgrims
مسافر
on the road
مسافر
travellers
مسافر
traveller
مسافر
travelers
مسافر
passenger
مسافر
tripper
مسافر
stowaway
مسافر مخفی
stowaways
مسافر مخفی
stowaway
مسافر قاچاق
stowaways
مسافر قاچاق
westbound
مسافر مغرب
foot passenger
مسافر پیاده
faring
کرایه مسافر
fared
کرایه مسافر
fare
کرایه مسافر
fares
کرایه مسافر
shipper
مسافر کشتی
wayfarers
مسافر پیاده
wayfarer
مسافر پیاده
passage money
کرایه مسافر
stow away
مسافر قاچاق
trekker
مسافر باگاری
ganger
مسافر پیاده
hare
مسافر بی بلیط
hares
مسافر بی بلیط
peregrine
ازخارجه امده مسافر
take on
مسافر سوار کردن
birds of passage
مرغان مهاجریا مسافر
baggage
بار و بنهء مسافر
pick up
سوار کردن مسافر
waybill
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
motor vehicle passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
pick up
<idiom>
سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
mess gear
جعبه فروف سرباز یا مسافر
mess kit
جعبه فروف سرباز یا مسافر
To pick up a passenger.
مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
taxi stand
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
voyager
مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
voyagers
مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
taxi rank
[British E]
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
limited train
قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
cabstand
[American E]
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
administrative landing
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
carpetbaggers
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
The passenger was admitted into the USA.
به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
boat trains
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat train
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
carpetbagger
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
back-seat drivers
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
spatial
فضایی
isometric
فضایی
cubic
فضایی
isometrics
فضایی
three-dimensional
فضایی
spatila
فضایی
spacial
فضایی
sky wave
موج فضایی
space isomerism
ایزومری فضایی
soild angle
زاویه فضایی
solid angle
زاویه فضایی
solid geometry
هندسه فضایی
solid geometry
هندسه ی فضایی
space isomerism
همپاری فضایی
space geametry
هندسه فضایی
space flight
پرواز فضایی
space error
خطای فضایی
ionospheric wave
موج فضایی
space defense
پدافند فضایی
sky lab
ازمایشگاه فضایی
stereoisomerism
همپاری فضایی
spatial threshold
استانه فضایی
spatial visualization
تجسم فضایی
spatiality
حالت فضایی
spatiomotor
فضایی- حرکتی
spatiotemporal
فضایی و زمانی
spatiotemporal
فضایی وحال
steremer
ایزومر فضایی
stereochemistry
شمیی فضایی
steric effect
اثر فضایی
steric hindrance
ممانعت فضایی
spacesuit
لباس فضایی
spacesuits
لباس فضایی
clearing out
[of a place]
تخلیه
[فضایی]
spatial symbolism
نمادگری فضایی
spatial digitaizer
دیجیتایذر فضایی
stereoisomerism
ایزومری فضایی
space lattice
شبکه فضایی
space medicine
پزشکی فضایی
space perception
ادراک فضایی
space platform
پایگاه فضایی
space platform
ایستگاه فضایی
space relations
روابط فضایی
space ship
سفینه فضایی
space time
شاتل فضایی
space time
اتوبوس فضایی
Star Wars
جنگ فضایی
spaceframe
قاب فضایی
spaceport
پایگاه فضایی
spatial ability
توانایی فضایی
space stations
پایگاه فضایی
space station
پایگاه فضایی
space shuttles
سفینه فضایی
configurations
ارایش فضایی
space shuttles
شاتل فضایی
configuration
ارایش فضایی
space station
ایستگاه فضایی
space shuttle
سفینه فضایی
avionics
ارتباطات فضایی
space shuttle
شاتل فضایی
cubic measure
اندازه فضایی
spacecraft
سفینه فضایی
stereoisomer
همپار فضایی
space stations
ایستگاه فضایی
module
قسمتی از سفینه فضایی
stereo chemistry
مبحث شیمی فضایی
spacial information
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
three dimensional direction finding
جهت یابی فضایی
unit solid angle
زاویه واحد فضایی
spatial data management
مدیریت داده فضایی
space vehicle
وسیله نقلیه فضایی
spatial information
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
space orientation
موقعیت یابی فضایی
spatial orientation
موقعیت یابی فضایی
modules
قسمتی از سفینه فضایی
closo packed hexagonal space lattice
شبکه فضایی شش وجهی
illusion of space
القاء خاصیت فضایی
light-well
[فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
cartesian coordinates
سیستم مختصات سه بعدی فضایی
footprints
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
International Space Station
[ISS]
ایستگاه فضایی بین المللی
footprint
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
cm
فضایی از حافظه که محل آن به سرعت
stereoirregular polymer
بسپار بدون نظم فضایی
body centered
بطور فضایی متمورکز شده
images
کپی دقیق از فضایی از حافظه
image
کپی دقیق از فضایی از حافظه
out of
<prep.>
بیرون از
[فضایی یا فاصله ای]
[امکانات]
diffuse
درچز چیزی روی فضایی ازماده
minnesota spacial relations test
ازمون روابط فضایی مینه سوتا
blankest
فضایی در فرم که باید کامل شود
hypergeometric
مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضایی
blank
فضایی در فرم که باید کامل شود
spadat
سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
spacecraft
سفینه فضایی ship space : syn
steradian
[sr]
استرادیان
[یکای زاویه فضایی ]
[ریاضی]
arithmetic
فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
configuration
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
configurations
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
diffusing
درچز چیزی روی فضایی ازماده
diffuses
درچز چیزی روی فضایی ازماده
square radian
استرادیان
[یکای زاویه فضایی ]
[ریاضی]
diffused
درچز چیزی روی فضایی ازماده
flat
فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
flattest
فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
indenting
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indent
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indents
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
charactristic velocity
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
astrophotography
عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
bounds
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
buckets
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bioastronautics
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
shuttled
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
bay
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bayed
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
baying
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
courier
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
shuttles
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
window
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
register
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
registering
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
window
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
bays
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
registers
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
couriers
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
mark
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
float
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
marks
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
shuttle
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
floated
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floats
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
pugging
خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد
reserved character
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
drive bay
فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است
window
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com