Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 93 (6 milliseconds)
English	Persian
tenant by sufferance	مستاجر به تقدیر موجر
Other Matches
proprietor and tenant	موجر و مستاجر
landlord and tenant act	قانون موجر و مستاجر
lessor	موجر
landlord	موجر
rentier	موجر
locator	موجر
renter	موجر
landlords	موجر
landholder	اجاره دار موجر
sublessor	موجر فرعی ودست دوم
attornment	قبول و شناسایی موجر یاارباب تازه
commendation	تقدیر
predestination	تقدیر
predetermination	تقدیر
appreciation	تقدیر
appreciations	تقدیر
fates	تقدیر
foredoom	تقدیر
the weird sisters	تقدیر
fate	تقدیر
destination	تقدیر
destinations	تقدیر
foreordainment	تقدیر
commendation	سفارش تقدیر
foreordinate	تقدیر کردن
cumlaude	با افهار تقدیر
commendatory	تقدیر امیز
appreciator	تقدیر کننده
ordinance	مشیت تقدیر
dispensations	اعطا تقدیر
dispensation	اعطا تقدیر
ordinances	مشیت تقدیر
allotments	سرنوشت تقدیر
awards	پاداش تقدیر
awarding	پاداش تقدیر
awarded	پاداش تقدیر
predestinarian	معتقد به تقدیر
ordinace	مشیت تقدیر
award	پاداش تقدیر
fatally	به حکم تقدیر
allotment	سرنوشت تقدیر
lease holder	مستاجر
lessee	مستاجر
tenant right	حق مستاجر
sublessee	مستاجر جز
socager	مستاجر
share cropper	مستاجر
roomer	مستاجر
landholder	مستاجر
tenants	مستاجر
tenant	مستاجر
lodgers	مستاجر
occupants	مستاجر
lodger	مستاجر
occupant	مستاجر
inappreciable	غیرقابل تقدیر نامحسوس
destinies	تقدیر نصیب و قسمت
inestimably	بطور تقدیر ناپذیر
destiny	تقدیر نصیب و قسمت
thank	تقدیر سپاسگزاری کردن
thanking	تقدیر سپاسگزاری کردن
thanked	تقدیر سپاسگزاری کردن
to follow ones nose	کار رابدست تقدیر
tenant from year to year	مستاجر یک ساله
tenantless	بدون مستاجر
undre ten	مستاجر جزء
crofter	مستاجر یا مالکیکمزرعه
lodger	مستاجر جزء
lodgers	مستاجر جزء
subtenant	مستاجر جزء
occupier	مستقر مستاجر
occupiers	مستقر مستاجر
unoccupied	بدون مستاجر
tax farmer	مستاجر مالیات
palmary	شایسته ستایش و تقدیر برجسته
hold out <idiom>	حاصل شدن ،تقدیر کردن
vacant possession	ملک بدون مستاجر
villenage	متصرف مستاجر اصلی
paravial	بیرون کردن مستاجر
subtenant	مستاجر دست دوم
undertenant	مستاجر دست دوم
subenant	مستاجر دست دوم
sublease	به مستاجر دیگری اجاره دادن
sole tenant	مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
inestimably	پیش ازانکه بتوان تقدیر کردیا بران بهاگذارد
bote	حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
wastes	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
estate at will	در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
tenant right	حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
inappreciation	عدم تقدیر عدم درک
under lease	وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com