English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (37 milliseconds)
English Persian
tyrannised مستبدانه حکومت کردن
tyrannises مستبدانه حکومت کردن
tyrannising مستبدانه حکومت کردن
tyrannize مستبدانه حکومت کردن
tyrannized مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes مستبدانه حکومت کردن
tyrannizing مستبدانه حکومت کردن
domineer مستبدانه حکومت کردن
Other Matches
despotize مستبدانه رفتار کردن
despotic مستبدانه
absolutely مستبدانه
despotically مستبدانه
tyrannically مستبدانه
tyrannic مستبدانه
czarism حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
arbitrary مطلق مستبدانه
arbitrarily دلخواهی مستبدانه
technocracies حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
tyronnic ستمگر فالمانه غاصبانه مستبدانه
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy حکومت مطلق حکومت استبدادی
civicism اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
totalitarianize تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
misruling بد حکومت کردن
governed حکومت کردن
misrules بد حکومت کردن
govern حکومت کردن
misruled بد حکومت کردن
rule حکومت کردن
misrule بد حکومت کردن
governs حکومت کردن
terrorising باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorize باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorised باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorized باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorizes باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorizing باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorises باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
tyrannising فالمانه حکومت کردن
tyrannises فالمانه حکومت کردن
tyrannized فالمانه حکومت کردن
tyrannize فالمانه حکومت کردن
steer حکومت اداره کردن
tyrannizing فالمانه حکومت کردن
tyrannised فالمانه حکومت کردن
tyrannizes فالمانه حکومت کردن
steers حکومت اداره کردن
steered حکومت اداره کردن
sway اهتزاز سلطه حکومت کردن
sways اهتزاز سلطه حکومت کردن
swayed اهتزاز سلطه حکومت کردن
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
subversion سرنگون کردن حکومت سیستم براندازی
subversion نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
heptarchic دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
administrations حکومت
dominion حکومت
raj حکومت
administration حکومت
government حکومت
gynarchy حکومت زن
gynocracy حکومت زن
governments حکومت
sword law حکومت سرنیزه
sword law حکومت قلدری
parliamentarism حکومت پارلمانی
parliamentary government حکومت پارلمانی
plutartchy حکومت دولتمندان
home rule حکومت ملی
dyarchy حکومت دومجلسی
caesarism حکومت امپراطوری
dyarchy حکومت دوپادشاه
caesarism حکومت مطلقه
duumvirate حکومت دو نفری
home rule حکومت داخلی
self goverment حکومت مستقل
governorship استانداری حکومت
governorship حکومت حکمرانی
gynaecocracy حکومت زنان
constitutionalism حکومت مشروطه
governmentalist حکومت گرا
constitutional government حکومت مشروطه
governmentalism حکومت گرایی
governance طرز حکومت
governable قابل حکومت
condominium حکومت مشترک
condominiums حکومت مشترک
gynecocracy حکومت زنان
czarisme حکومت قیصری
czarisme حکومت تزاری
gynocracy حکومت زنان
theonomy حکومت خدایی
plutocratic goverment حکومت دولتمندان
martial law حکومت نظامی
gerontocracy حکومت سالخوردگان
coalition government حکومت ائتلافی
monarchy حکومت سلطنتی
plutocracy حکومت دولتمندان
plutocracy حکومت توانگران
democracy حکومت ملی
monarchies حکومت سلطنتی
puppet government حکومت پوشالی
governor's seat حکومت نشین
prelacy حکومت روحانی
presidential government حکومت جمهوری
plutocracy حکومت اغنیاء
plutocracies حکومت دولتمندان
democracies حکومت ملی
gerontocrasy حکومت پیران
gynecocracy حکومت نسوان
thearchy حکومت خدایان
the sabre حکومت نظامی
imperialism حکومت امپراتوری
central government حکومت مرکزی
quirinal حکومت ایتالیا
fascism حکومت فاشیستی
hagiocrasy حکومت مقدسان
democratic government حکومت ملی
hierocracy حکومت روحانیون
despotic rule حکومت مطلقه
despotic rule حکومت استبدادی
thalassocracy حکومت بر دریاها
plutocracies حکومت توانگران
plutocracies حکومت اغنیاء
self goverment حکومت بر نفس
police states حکومت پلیسی
fair arbitration حکومت عدل
mixed government حکومت مختلط
stratocracy حکومت نظامیان
despotism حکومت مطلقه
tyranny حکومت استبدادی
military government حکومت نظامی
local government حکومت محلی
under the seway of تحت حکومت
rule حکومت سلطه
seat of government مقر حکومت
kakistocracy بدترین حکومت
theocracy حکومت مذهب
police state حکومت پلیسی
autocracy حکومت مستقل
statolatry حکومت پرستی
autocracy حکومت مطلق
theocracies حکومت مذهب
technocracies حکومت اربابان فن
technocracy حکومت اربابان فن
tyranny حکومت ستمگرانه
federal government حکومت متحده
mobocracy حکومت رجاله ها
aristocracy حکومت اشرافی
aristocracies حکومت اشرافی
autarky حکومت استبدادی
regime طرز حکومت
martial rule حکومت نظامی
polities طرز حکومت
enemy state حکومت دشمن
polity طرز حکومت
nomocracy حکومت قانونی
dictatorships حکومت استبدادی
dictatorship حکومت استبدادی
regimes طرز حکومت
autarchy حکومت استبدادی
regimens دسته حکومت
reigns حکومت حکمفرمایی
reigned حکومت حکمفرمایی
regimen دسته حکومت
rTgimes طرز حکومت
reign حکومت حکمفرمایی
mdiatize بدولت یا حکومت دیگرافزودن
democracies حکومت قاطبه مردم
democratism اصول حکومت ملی
plutocratic مربوط به حکومت توانگران
self-government حکومت بدست مردم
polyarchy حکومت چند تنی
martial rule تحت حکومت نظامی
monarchy constitutional حکومت مشروطه سلطنتی
monocracy حکومت مستقل یا انفرادی
parliamentarian طرفدار حکومت پارلمانی
parliamentarians طرفدار حکومت پارلمانی
squirearchy حکومت ملاکین واربابان
rTgimes روش حکومت پرهیزغذایی
regimes روش حکومت پرهیزغذایی
mobocracy حکومت اجامر واوباش
declare martial اعلان حکومت نظامی
proclamation of martial law اعلان حکومت نظامی
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
terrorization حکومت باتهدید وارعاب
regime روش حکومت پرهیزغذایی
decentralizing حکومت محلی دادن
mobocracy حکومت عوام الناس
democracy حکومت قاطبه مردم
lese majesty خیانت علیه حکومت
seigneury قلمرو حکومت لرد
polycracy حکومت چند تنی
squirarchy حکومت ملاکین واربابان
lese majeste خیانت علیه حکومت
technocracies حکومت کارشناسان فنی
octarchy حکومت هشت تنی
decentralize حکومت محلی دادن
interrex رئیس حکومت موقتی
pentarchy اتحاد پنج حکومت
decentralising حکومت محلی دادن
decentralises حکومت محلی دادن
decentralised حکومت محلی دادن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com