Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
retrenchment
مستحکم سازی
Other Matches
well founded
مستحکم
crenelated
مستحکم
walled
مستحکم
fortified
مستحکم
reinforced
مستحکم
tenacious
مستحکم
crenellated
مستحکم
well found
مستحکم
hard beach
ساحل مستحکم
fortifies
مستحکم کردن
fortifying
مستحکم کردن
crenellate
مستحکم کردن
crenelate
مستحکم کردن
fortress
سنگر مستحکم
fortify
مستحکم کردن
fortresses
سنگر مستحکم
fortifications
مستحکم کردن
block house
موضع مستحکم
pillboxes
سنگر مستحکم
pillbox
سنگر مستحکم
fortifier
مستحکم کننده
retrench
مستحکم کردن
bastille
قلعه مستحکم
bastle
خانه مستحکم
strong point
نقطه مستحکم
bastel
خانه مستحکم
fortification
مستحکم کردن
redoubtable
مستحکم سهمناک
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
hard missile base
پایگاه مستحکم موشک
citadels
پایگاه مستحکم ارگ
citadel
پایگاه مستحکم ارگ
hard missile base
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
tower house
قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
hard beach
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
strong point
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
reinforce
مستحکم کردن محکم کردن
reinforces
مستحکم کردن محکم کردن
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
retortion
خم سازی
flooring
کف سازی
retortion
کج سازی
truncation
بی سر سازی
individualises
تک سازی
idolization
بت سازی
individualization
تک سازی
individualising
تک سازی
individualizing
تک سازی
individualizes
تک سازی
stylization
مد سازی
individualized
تک سازی
individualize
تک سازی
individualised
تک سازی
deflexion
خم سازی
pavements
کف سازی
flection
خم سازی
repk lection
پر سازی
individuation
تک سازی
compaction
تو پر سازی
local anasthesia
سر سازی
bridge building
پل سازی
bridgework
پل سازی
padding
له سازی
pavement
کف سازی
replacements
جانشین سازی
abbreviation
کوته سازی
pacification
ارام سازی
mutilation
معیوب سازی
abbreviations
کوته سازی
fading
محو سازی
inurement
معتاد سازی
separating
جدا سازی
exclusion
محروم سازی
enrichment
غنی سازی
individualization
منفرد سازی
invalidation
باطل سازی
intensification
پر قوت سازی
irksomeness
کسل سازی
insulate
عایق سازی
paling
نرده سازی
neutralization
خنثی سازی
latticing
شبکه سازی
lapidification
سنگ سازی
lapidation
سنگسار سازی
seduction
گمراه سازی
landscape painting
منظره سازی
lancination
پاره سازی
insulating
عایق سازی
lancination
مجروح سازی
lamponery
هجونامه سازی
insulates
عایق سازی
irreticence
فاش سازی
neutralization
بی اثر سازی
wearisomeness
کسل سازی
curtailment
کوتاه سازی
pattern making
مدل سازی
equating
هم ارز سازی
reclamation
اباد سازی
bedding
ثابت سازی
bedding
محکم سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
beautification
زیبا سازی
bookbinding
کتاب سازی
brewing
ابجو سازی
substructure
زیر سازی
substructures
زیر سازی
secretion
پنهان سازی
synchronizing
همزمان سازی
integration
مجتمع سازی
cooling
خنک سازی
doping
ناخالص سازی
miniaturization
کوچک سازی
fitting
جفت سازی
impregnation
ابستن سازی
pattern making
نمونه سازی
inebriation
مست سازی
inflexion
خم سازی خمیدگی
extinction
خاموش سازی
paneling
قاب سازی
panel work
تنکه سازی
replacement
جانشین سازی
strangling
خفه سازی
infuriation
خشمگین سازی
panification
نان سازی
individuation
جدا سازی
churning
کره سازی
formulation
قاعده سازی
incavation
پوک سازی
inceration
موم سازی
inculcation
جایگیر سازی
paralyzation
فلج سازی
individualization
فرد سازی
refreshments
تازه سازی
refreshment
تازه سازی
paralysation
فلج سازی
inspissation
غلیظ سازی
humanization
مردمی سازی
modeller
قالب سازی
defeasance
باطل سازی
mythopoetic
اساطیر سازی
nest building
لانه سازی
networking
شبکه سازی
reduction
ساده سازی
reductions
ساده سازی
optimization
بهینه سازی
nidificate
لانه سازی
nidification
اشیانه سازی
roofing
سقف سازی
mystification
گیج سازی
mortar mixing
ملات سازی
oscillations
نوسان سازی
oscillation
نوسان سازی
resolving
برطرف سازی
implementation
پیاده سازی
municipalize
شهر سازی
mutualization
دو طرفه سازی
optimality
بهینه سازی
simulation
فاهر سازی
simulation
شبیه سازی
nonlinear optimization
بهینه سازی
oblieration
پاک سازی
notification
اگاه سازی
obscuration
تیره سازی
relocation
جابجا سازی
simulation
همانند سازی
simulations
همانند سازی
simulations
فاهر سازی
simulations
شبیه سازی
obliteration
پاک سازی
miseenscene
صحنه سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com