Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
English
Persian
can
مستراح صحرایی
canning
مستراح صحرایی
cans
مستراح صحرایی
Other Matches
bleacher
صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
toilets
مستراح ها
watercloset
مستراح
privy
مستراح
lavatories
مستراح
lavatory
مستراح
cloaca
مستراح
backhouse
مستراح
latrine
مستراح
rest rooms
مستراح
loos
مستراح
toilet
مستراح
loo
مستراح
toilette
مستراح
toilets
مستراح
rest room
مستراح
johns
مستراح
john
مستراح
men's rooms
مستراح مردانه
septic tank
تانگ مستراح
pissoir
مستراح عمومی
men's room
مستراح مردانه
night soil
برازی مستراح
latrine
مستراح عمومی
cesspits
چاه مستراح
cesspit
چاه مستراح
turkish closet
مستراح تخت
cesspool
چاه مستراح
ladies' room
مستراح زنانه
turkish closet
مستراح شرقی
soil pipe
لوله فاضل اب مستراح
powder room
مستراح یا توالت زنانه
flap
در پوش مستراح فرنگی
ballcock
دستگاه فلاش مستراح
flaps
در پوش مستراح فرنگی
ballcocks
دستگاه فلاش مستراح
lavatories
دست شوئی با مستراح
lavatory
دست شوئی با مستراح
flapped
در پوش مستراح فرنگی
powder rooms
مستراح یا توالت زنانه
trap
زانویی مستراح وغیره
stool
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
outdoor
صحرایی
campestral
صحرایی
field laboratory
ازمایشگاه صحرایی
field glass
دوربین صحرایی
field notes
یادداشتهای صحرایی
outsentry
پاسدار صحرایی
field ration
جیره صحرایی
field shop
کارگاه صحرایی
field maintenance
نگهداری صحرایی
field shop
تعمیرگاه صحرایی
out guard
گشتی صحرایی
mentha piperita
نعناع صحرایی
landrail
ابچلیک صحرایی
field kitchen
اشپزخانه صحرایی
gerbille
موش صحرایی
fieldartillery
توپخانه صحرایی
field work
کار صحرایی
field wire
سیم صحرایی
field gun
توپ صحرایی
field stockade
ذخایر صحرایی
ratton
موش صحرایی
prison camps
زندان صحرایی
scabiosa
مامیثای صحرایی
call box
تلفن صحرایی
call boxes
تلفن صحرایی
field hospital
بیمارستان صحرایی
field hospitals
بیمارستان صحرایی
fieldmice
موش صحرایی
fieldmouse
موش صحرایی
orienteering
مسابقهی دو صحرایی
prison camp
زندان صحرایی
rat
موش صحرایی
gerbils
موش صحرایی
good king
اسفناج صحرایی
corn mayweed
بابونه صحرایی
good henry
اسفناج صحرایی
english mercury
اسفناج صحرایی
drumhead court martial
محاکمه صحرایی
field glasses
عینک صحرایی
abutilon
خطمی صحرایی
pavilion
چادر صحرایی
corn parsley
جعفری صحرایی
vole
موش صحرایی
pavilions
چادر صحرایی
caracal
گربه صحرایی
gerbil
موش صحرایی
fiedl fortifications
استحکامات صحرایی
field exercise
تمرین صحرایی
field exercise
خدمات صحرایی
field atrillery
توپخانه صحرایی
latrine
توالت صحرایی
voles
موش صحرایی
field army
ارتش صحرایی
oat
جو صحرایی یولاف
crab apples
سیب صحرایی
bindweed
نیلوفر صحرایی
crab apple
سیب صحرایی
artillery
توپخانه صحرایی
field archery
تیراندازی صحرایی
field radio
بی سیم صحرایی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
field
زمینه رزمی صحرایی
tare
ویسیای صحرایی ماشک
dodders
کتان صحرایی لرزیدن
dodder
کتان صحرایی لرزیدن
field manual
ائین نامه صحرایی
field officer
افسر عملیات صحرایی
fielded
زمینه رزمی صحرایی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
fieldpiece
تفنگ یا توپ صحرایی
hudson seal
خز موش صحرایی امریکا
hunter's round
نوعی مسابقه صحرایی
convertible table
میز صحرایی تا شونده
fields
زمینه رزمی صحرایی
lemmings
موش صحرایی قطب شمال
coyotes
گرگ صحرایی امریکای شمالی
lemming
موش صحرایی قطب شمال
coyote
گرگ صحرایی امریکای شمالی
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
hock
گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
field operating
فعال درصحرا رده صحرایی
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
land girl n
دختری که کارهای صحرایی میکرد
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
ess
دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
out door
صحرایی در هوای ازاد انجام شده
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
peafowl
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
equestrian events
مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechase
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechases
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
conveniency
راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح
cross country
خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
greenest
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
out post
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
central pastry kitchen
اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
pioneer heliport
فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
hares
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
hare
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
camp chair
صندلی سفری صندلی صحرایی
field work
استحکامات صحرایی استحکامات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com