Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
English
Persian
deflection pattern
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
Other Matches
dispersion pattern
مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
dispersion scale
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
dispersion rectangle
مستطیل پراکندگی
rectangle of dispersion
مستطیل پراکندگی گلوله ها
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
directional radar prediction
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
dispersion
پراکندگی منطقه پراکندگی
dispersion
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
straddling
احاطه هدف از نظر سمتی احاطه سمتی هدف
directional
سمتی
crosser
حرکت سمتی
crossest
حرکت سمتی
crosses
حرکت سمتی
cross
حرکت سمتی
deflection scale
مقیاس سمتی
traversing fire
اتش سمتی
deflection error
اشتباه سمتی
drifts
انحراف سمتی
azimuth resolution
تقسیمات سمتی
drift
انحراف سمتی
drifted
انحراف سمتی
drifting
انحراف سمتی
direction rectifier
یکسوکننده سمتی
directional stability
پایداری سمتی
deviation
انحراف سمتی
multidrift
چند سمتی
effective wind
باد سمتی
directional traverse
پیمایش سمتی
deviations
انحراف سمتی
wind component
شاخه سمتی باد
alternate traversing fire
اتش یدکی سمتی
wind shear
تغییرات سمتی باد
wind shear
انحراف سمتی باد
azimuth micrometer
طبله میکرومتر سمتی
traversed
حرکت سمتی پیمایش
azimuthal quzntum number
عدد کوانتومی سمتی
deflection component of trail
شاخه سمتی مسیر
traversing
حرکت سمتی پیمایش
traverses
حرکت سمتی پیمایش
horizontal error
اشتباه بردی و سمتی
traverse
حرکت سمتی پیمایش
aircraft vectoring
کنترل سمتی هواپیما
to r.someone as a
کسی را به سمتی معرفی کردن
aircraft vectoring
کنترل مسیر سمتی هواپیما
deflection component of trail
شاخه سمتی معبر حرکت
to r.someone as a
کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
azimuth resolution
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
To assume office .
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
windage
تنظیم سمتی وسایل نشانه روی
stickside
سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
azimuth equidistant projection
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
diaspora
پراکندگی
scattering
پراکندگی
strewment
پراکندگی
sparsity
پراکندگی
dissipation
پراکندگی
scatters
پراکندگی
scatter
پراکندگی
spreading
پراکندگی
leakage
پراکندگی
variance
پراکندگی
dispersion
پراکندگی
leakages
پراکندگی
diffusion
پراکندگی
dispersal
پراکندگی
broadcast
پراکندگی
broadcasts
پراکندگی
variations
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variation
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
windage
حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
discriminal dispersion
پراکندگی افتراقی
spread effects
اثرات پراکندگی
light scattering
پراکندگی نور
incoherent scattering
پراکندگی ناهمدوس
inelastic scattering
پراکندگی ناکشسان
elastic scattering
پراکندگی کشسان
light scattering by air molecules
پراکندگی هوا
range dispersion
پراکندگی در برد
longitudinal dispersion
پراکندگی طول
magnetic leakage
پراکندگی مغناطیسی
interspersal
نثارسازی پراکندگی
range dispersion
پراکندگی بردی
relative dispersion
پراکندگی نسبی
scatter diagram
نمودار پراکندگی
scattergram
نمودار پراکندگی
scatterplot
نمودار پراکندگی
rutherford scattering
پراکندگی رادرفورد
dispersal area
منطقه پراکندگی
scattering power
قدرت پراکندگی
scissor
پراکندگی اختلاف
lateral dispersion
پراکندگی جانبی
dispersion pattern
شکل پراکندگی
sparseness
کم پشتی پراکندگی
dispersion error
اشتباه پراکندگی
dispersion coefficient
ضریب پراکندگی
dissipating
پراکندگی کردن
dissipates
پراکندگی کردن
dissipate
پراکندگی کردن
coefficient of variation
ضریب پراکندگی
bragg scattering
پراکندگی براگ
center of dispersion
مرکز پراکندگی
dispersion
پراکندگی تیر
coefficient of dispersion
ضریب پراکندگی
coherent scattering
پراکندگی همدوس
cone of dispersion
مخروط پراکندگی
storm smear
پراکندگی طوفان
blind side
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
maximum scattering angle
زاویه پراکندگی حداکثر
magnetic leakage
پراکندگی فوران مغناطیسی
atomic scattering factor
ضریب پراکندگی اتمی
dispersal
پراکندگی پراکنده سازی
atomic form factor
ضریب پراکندگی اتمی
scattering
پراکندگی بخش کردن
zone of dispersion
منطقه پراکندگی گلوله ها
modal dispersion
شکلی از پراکندگی پالس ها
variations
نوسان متناوب پراکندگی
distribution area
منطقه پراکندگی تیر
to whip in
از پراکندگی باز داشتن
variation
نوسان متناوب پراکندگی
cone of fire
مخروط پراکندگی تیرها
cone of dispersion
مخروط پراکندگی بسکها
center of dispersion
مرکزمستطیل پراکندگی گلوله ها
scattering of alpha particles
پراکندگی ذرات الفا
crabs
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crab
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
strong side
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
distribution
سازمان دادن پراکندگی تیر
light scattering by air molecules
پراکندگی نورتوسط مولکولهای هوا
dispersion error
اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
distributions
سازمان دادن پراکندگی تیر
sprawls
بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
sprawl
بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
sprawling
بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
circular probable error
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
disperse
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
collective pitch control
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
directional gyroscope
ژیروسکوپ سمت نما ژیروسکوپ سمتی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
DEFRAG
در DOS-MS ابزار از حالت پراکندگی در آوردن در DOS-MS
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
rug names
اسامی فرش
[بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
oblong
مستطیل
rectangles
مستطیل
rectangular
مستطیل
oblongs
مستطیل
rectangle
مستطیل
cuboid
مستطیل
rectangles
مربع مستطیل
rectangle
مربع مستطیل
deflection pattern
مستطیل انحراف
quadrat
قطعه زمین مستطیل
rectangular giagram
دیاگرام مستطیل شکل
free throw lane
مستطیل پرتاب ازاد
rectangular antiprism
ضد منشور مستطیل القاعده
rectangular prism
منشور مستطیل القاعده
rectangle
چهار گوش دراز مستطیل
right angled parallelogram
مربع مستطیل چارگوش دراز
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
quadrat
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
box palet
پالت مکعب مستطیل شکل
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
rectangles
چهار گوش دراز مستطیل
head access window
شکاف مستطیل شکل درروکش دیسک لغزان
pilaster
ستون چهار گوش یا مستطیل پایه مبل وصندلی
humeral veil
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
skim board
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
volleyball
بازی بین دو تیم 6نفره در زمین مستطیل باتوری در وسط
albanega
[دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
tablock
واشر تجتی بی زبئنه مستطیل شکل که به بالا خم شده ومهره را در جای خود قفل میکند
photo pattern generation
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
stopboard
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
khalyk
قالیچه خالیک
[یا چالیک]
[که از دست بافته های ترکمن ها بوده و بصورت حرف یو شکل یا مستطیل شکل می باشد و جهت آویزان کردن در ورودی چادرها و یا روانداز اسب و شتر استفاده می شود.]
salachak
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com