English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
English Persian
sacrificial مستلزم فداکاری
Other Matches
dedication فداکاری
self sacrifice فداکاری
self devotion فداکاری
self deveotion فداکاری
devotedness فداکاری
self-sacrifice فداکاری
abnegation فداکاری
vicarious saccifice فداکاری
dedications فداکاری
equal sacrifice theory نظریه برابری فداکاری
sacrificed قربانی برای شفاعت فداکاری
sacrificing قربانی برای شفاعت فداکاری
sacrifices قربانی دادن فداکاری کردن
sacrificed قربانی دادن فداکاری کردن
sacrifices قربانی برای شفاعت فداکاری
sacrificing قربانی دادن فداکاری کردن
sacrifice قربانی برای شفاعت فداکاری
sacrifice قربانی دادن فداکاری کردن
pensionable مستلزم
roll of honour صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
rolls of honour صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
call for مستلزم بودن
skilled مستلزم استادی
entail مستلزم بودن
entailed مستلزم بودن
entailing مستلزم بودن
entails مستلزم بودن
needing مستلزم بودن
needed مستلزم بودن
need مستلزم بودن
requires خواستن مستلزم بودن
requiring خواستن مستلزم بودن
required خواستن مستلزم بودن
require خواستن مستلزم بودن
capital مستلزم بریدن سر یاقتل
long winded مستلزم وقت زیاد
long-winded مستلزم وقت زیاد
implication مستلزم بودن مفهوم
implications مستلزم بودن مفهوم
implicated بهم پیچیدن مستلزم بودن
implicating بهم پیچیدن مستلزم بودن
implicate بهم پیچیدن مستلزم بودن
necessitate ایجاب کردن مستلزم بودن
necessitated ایجاب کردن مستلزم بودن
necessitates ایجاب کردن مستلزم بودن
necessitating ایجاب کردن مستلزم بودن
apodictic شامل یا مستلزم بیان حقیقت
onerously چنانکه مستلزم انجام تعهدی
implicates بهم پیچیدن مستلزم بودن
apodeictic شامل یا مستلزم بیان حقیقت
onerous property دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
pair exchange sorting algorithm نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
computer input microfilm تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
cim تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
implicit function معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
gridding محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
occupation franchise حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com