English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
dynamic damper مستهلک کننده دینامیکی
Other Matches
volume expander منبسط کننده دینامیکی
damper مستهلک کننده
contract control کنترل دینامیکی
compandor رگولاتور دینامیکی
volume compressor محدودکننده دینامیکی
dynamic equilibrium تعادل دینامیکی
dynamic factor ضریب دینامیکی
dynamic lift برای دینامیکی
regenetative braking ترمز دینامیکی
dynamical variable متغیر دینامیکی
dynamic pressure فشار دینامیکی
dynamic strength مقاومت دینامیکی
dynamic microphone میکروفون دینامیکی
dynamic braking ترمز دینامیکی
dynamic expander بسط دهنده دینامیکی
poise واحد ویسکوزیته دینامیکی درسیستم غیر متریک
depreciate مستهلک کردن
write-offs مستهلک کردن
write off مستهلک کردن
wear out مستهلک شده
write-off مستهلک کردن
amortize مستهلک کردن
inextinguishable مستهلک نکردنی
depreciates مستهلک کردن
depreciating مستهلک کردن
dampers مستهلک کردن
dampest مستهلک کردن
damp مستهلک کردن
depreciable مستهلک شونده
extinguish مستهلک کردن
extinguishes مستهلک کردن
depreciable مستهلک شدنی
extinguishing مستهلک کردن
depreciated مستهلک کردن
write off capital مستهلک شدن سرمایه
merges فرورفتن مستهلک شدن
merge فرورفتن مستهلک شدن
cushion مستهلک شدن ضربه گیر
cushioning مستهلک شدن ضربه گیر
cushions مستهلک شدن ضربه گیر
cushioned مستهلک شدن ضربه گیر
gust alleviation سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
salomon damper خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
boostrap operation عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
accumulated depreciation کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
amortization استهلاک کردن مستهلک کردن
resilience درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
divider جدا کننده تقسیم کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
fluxing oil اب کننده
benders خم کننده
syncopator غش کننده
repudiationist رد کننده
surfy کف کننده
tracker پی کننده
solvents اب کننده
prattfall پچ پچ کننده
swooner غش کننده
skittish رم کننده
solvent اب کننده
catterer پچ پچ کننده
renunciant کننده
prater پچ پچ کننده
crepitant خش خش کننده
crusher له کننده
bender خم کننده
mumbler من من کننده
hoppers لی لی کننده
refuser رد کننده
fillers پر کننده
deletive حک کننده
noncommittal رد کننده
attacking تک کننده
spurner رد کننده
rebutter رد کننده
squelcher له کننده
whisperer پچ پچ کننده
puffer پف کننده
refutative رد کننده
ear-splitting کر کننده
hopper لی لی کننده
trackers پی کننده
solver حل کننده
deflective کج کننده
commulator یک سو کننده
filler پر کننده
renunciant رد کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com