English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
English Persian
clown مسخره
clowned مسخره
clowning مسخره
clowns مسخره
loutish مسخره
zany مسخره
jeer مسخره
jeered مسخره
jeering مسخره
jeers مسخره
mockery مسخره
harlequin مسخره
skit مسخره
skits مسخره
rustic مسخره
witticism مسخره
witticisms مسخره
dult مسخره
dulte مسخره
farceur مسخره
funny man مسخره
hobbyhorse مسخره
jack pudding مسخره
jeap puddoing مسخره
sikt مسخره
snash مسخره
cockeyed مسخره
Other Matches
illude مسخره کردن
punchinello لوده مسخره
fools دلقک مسخره
fooling دلقک مسخره
fooled دلقک مسخره
burlesque مسخره امیز
fool دلقک مسخره
to make merry over مسخره کردن
antic بی تناسب مسخره
to set at nought مسخره کردن
to smile at مسخره کردن
What a ridicrlous idea ! چه حرف مسخره یی !
to make fun of مسخره کردن
fair game مسخره کردنی
floppy مسخره وار
floppies مسخره وار
satirize مسخره کردن
satirising مسخره کردن
satirises مسخره کردن
satirised مسخره کردن
farcical مسخره امیز
spoofs کلاهبرداری مسخره
ridiculous مسخره امیز
spoof کلاهبرداری مسخره
quizzes مسخره کردن
satirized مسخره کردن
satirizes مسخره کردن
burlesques مسخره امیز
droll مسخره امیز
quiz مسخره کردن
imps مسخره کردن
satirizing مسخره کردن
imp مسخره کردن
Don't be ridiculous! خودت را مسخره نکن!
goof around خود را مسخره قراردادن
fool around خود را مسخره قراردادن
to take fun at استهزاکردن مسخره کردن
tolaugh.atany thing استهزاکردن مسخره کردن
irony مسخره پنهان سازی
To make fun of someone . To poke fun at someone . کسی را مسخره کردن
It is ridicrlous . I t is a farce . اصلا" مسخره است
ironies مسخره پنهان سازی
mowers علف چین مسخره
mower علف چین مسخره
She ridicules every one همه را مسخره می کند
parody تقلید مسخره امیزکردن
parodies تقلید مسخره امیزکردن
To fool arounk . مسخره بازی درآوردن
flump مسخره وارراه رفتن
to poke fun at any one با شوخی یا مسخره کسیرابستوه اوردن
jeers سخن مسخره امیز گفتن
befool مسخره کردن گول زدن
kid دست انداختن مسخره کردن
kidded دست انداختن مسخره کردن
kidding دست انداختن مسخره کردن
To reduce something to the absurd . To make a travesty of something . چیزی را بصورت مسخره درآوردن
travesty تقلید مسخره امیز کردن
jeering سخن مسخره امیز گفتن
jape لطیفه زدن مسخره کردن
travesties تقلید مسخره امیز کردن
jeered سخن مسخره امیز گفتن
jeer سخن مسخره امیز گفتن
To tease someone. To pull someonelet. کسی را دست انداختن ( مسخره کردن )
That's just ridiculous! این که واقعا مسخره است! [طنز]
Why do you ridicule my suggestion? چرا پیشنهاد مرا مسخره می کنی ؟
You look ridiculous in that old hat . با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
as if to add insult to injury <idiom> با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
opera bouffe اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
Your slander is completely preposterous . تهمت وافترایی که می زنید بکلی مسخره وبی اساس است
soubrette بانویی که درنمایشات نقش فضولباشی ودسیسه کار را بازی میکند مسخره
rub something in <idiom> دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
add insult to the injury <idiom> [بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
flouting استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouted استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouts استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flout استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
jear استهزاء کردن مسخره کردن
to make game of مسخره کردن ریشخند کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com