English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (5 milliseconds)
English Persian
unbroken مسلسل ناشکسته
unbroke مسلسل ناشکسته
Other Matches
machine gun به مسلسل بستن مسلسل
machine guns به مسلسل بستن مسلسل
catenary مسلسل
reeled مسلسل
machine guns مسلسل
running hand خط مسلسل
mitrailleuse مسلسل
machine gunner مسلسل چی
catenulate مسلسل
catenation مسلسل
machine gun مسلسل
uninterrupted مسلسل
unceasing مسلسل
serials مسلسل
reel مسلسل
serial مسلسل
reeling مسلسل
reels مسلسل
sorites مسلسل
rafale رگبار مسلسل
continued propotion تناسب مسلسل
in series بطور مسلسل
lewis gun یکجور مسلسل
sub-machine guns مسلسل دستی
sub-machine gun مسلسل دستی
tommy gun مسلسل دستی
submachinegun مسلسل دستی
serially بطور مسلسل
seriatim بطور مسلسل
serialised مسلسل کردن
serializing مسلسل کردن
serializes مسلسل کردن
serialized مسلسل کردن
serialize مسلسل کردن
successive متوالی مسلسل
serialises مسلسل کردن
cyclic مسلسل رگبار
serialising مسلسل کردن
machine gun به مسلسل بستن
machine guns به مسلسل بستن
skate mount رینگ و پایه مسلسل
race ring رینگ و پایه مسلسل
continuum رشته مسلسل تسلسل
soritical مبنی برقیام مسلسل
pealed صدای مسلسل غوغا
pom-poms مسلسل خودکار دورزن
pealing صدای مسلسل غوغا
suites رشته مسلسل اپارتمان
suite رشته مسلسل اپارتمان
peals صدای مسلسل غوغا
peal صدای مسلسل غوغا
pom-pom مسلسل خودکار دورزن
pom pom مسلسل خود کار02 تا 04میلیمتری
pill box خانه کوچک اشیان مسلسل
tracts داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
In chronological order. بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
tract داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
sten مسلسل سبک 9 میلمتری انگلیسی
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
seriate دارای تسلسل یاشماره ترتیب مسلسل
unilinear دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
twitter صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
catenate چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
twittering صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
panoramically بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
twitters صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittered صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
chain react دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
strafed با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafes با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafe با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
nordenfelt یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
strafing به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
interlinking مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlinked مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlinks مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlink مسلسل کردن بهم جفت کردن
concatenate مسلسل کردن الحاق کردن
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com