Dictiornary-Farsi | مسوده نویس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
scrabbler	مسوده نویس


Other Matches

foul copy	مسوده
minute	مسوده یادداشت
sketch	مسوده کردن
draft	طرح مسوده
sketches	مسوده کردن
sketched	مسوده کردن
drafts	طرح مسوده
croquis	مسوده کروکی
sketchbook	کتاب مسوده
sketchbooks	کتاب مسوده
drafted	طرح مسوده
sketch	نقشه ساده مسوده
sketched	نقشه ساده مسوده
proforma	مسوده شده فاکتورمقدماتی
sketches	نقشه ساده مسوده
addersser or or	نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming	تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
letterpress	منگنه مسوده کاغذهای کپیه پرس نامه
versions	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
scratch paper	کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
chirographer	خط نویس
natural historian	تاریخ نویس
orthographer	درست نویس
paper stainer	کتاب نویس
paragrapher	عبارت نویس
programmers	برنامه نویس
letter writer	کاغذ نویس
phonographer	صدا نویس
programmer	برنامه نویس
pamphleteers	رساله نویس
pamphleteer	رساله نویس
rewriter	دوباره نویس
rough or foul copy	چرک نویس
scholiast	حاشیه نویس
sign writer	تابلو نویس
sign writer	لوحه نویس
songwriter	سرود نویس
proverbialist	مثل نویس
historian	تاریخ نویس
proforma	پیش نویس
columnists	مقاله نویس
calligrapher	خوش نویس
stenograph	تند نویس
prosaist	نثر نویس
prosateur	نثر نویس
proser	نثر نویس
grandiloquent	قلنبه نویس
historians	تاریخ نویس
minute	پیش نویس
acceptor	قبولی نویس
anecdotist	حکایت نویس
geneologist	شجره نویس
emblematist	مثل نویس
elegist	مرثیه نویس
elegiast	قصیده نویس
elegiast	مرثیه نویس
editorialist	سرمقاله نویس
dramaturge	درام نویس
gnomical	کوتاه لب نویس
dialogist	مکالمه نویس
head liner	سرصفحه نویس
gazetteer	روزنامه نویس
endorser	فهر نویس
foul copy	چرک نویس
fictionist	داستان نویس
fictionist	افسانه نویس
fabulist	افسانه نویس
fabler	افسانه نویس
gazetteer	مجله نویس
epistoler	نامه نویس
epistler	رساله نویس
endorser	پشت نویس
deponent	گواهی نویس
idyllist	قصیده نویس
magniloquent	قلنبه نویس
aphorist	پند نویس
aphorist	موجز نویس
mythographer	اسطوره نویس
annotator	تفسیر نویس
annotator	حاشیه نویس
annalist	تاریخچه نویس
endorseer	فهر نویس
allegorist	تمثیل نویس
affiant	گواهی نویس
magazinist	مقاله نویس
magazinist	مجله نویس
odist	قصیده نویس
cryptographer	رمز نویس
copyreader	سرمقاله نویس
conveyancer	قباله نویس
inker	مرکب نویس
lapicide	سنگ نویس
letter writer	نامه نویس
chronicler	وقایع نویس
calligraphist	خوش نویس
magazin	مجله نویس
tractarian	مقاله نویس
ballpens	روان نویس ها
ball pens	روان نویس ها
ballpoints	روان نویس ها
drafted	چرک نویس
drafted	پیش نویس
ballpoint pens	روان نویس ها
write once read many	یکبار نویس
bookmakers	کتاب نویس
bookmaker	کتاب نویس
typewritter	ماشین نویس
drafts	پیش نویس
songwriter	ترانه نویس
evangelists	انجیل نویس
evangelist	انجیل نویس
draft	چرک نویس
draft	پیش نویس
dramatists	نمایشنامه نویس
dramatist	نمایشنامه نویس
scriptwriter	نمایشنامه نویس
draughtsman	طرح نویس
playwright	نمایشنامه نویس
draughtsmen	طرح نویس
playwright	پیس نویس
scriptwriters	نمایشنامه نویس
satirist	هجو نویس
satirists	هجو نویس
novelist	رمان نویس
novelists	رمان نویس
romancer	رمان نویس
typist	ماشین نویس
typists	ماشین نویس
columnist	مقاله نویس
essayist	مقاله نویس
essayists	مقاله نویس
tabulating machine	جدول نویس
playwrights	پیس نویس
playwrights	نمایشنامه نویس
tabulator	جدول نویس
story teller	افسانه نویس
biographers	تذکره نویس
polygraph	بسیار نویس
drafts	چرک نویس
polygraphs	بسیار نویس
the psalmist	زبور نویس
caption	زیر نویس
captions	زیر نویس
lexicographer	لغت نویس
biographer	تذکره نویس
draftsmen	طرح نویس
lexicographers	لغت نویس
serialist	داستان نویس سریال
system programmer	برنامه نویس سیستم
subscript	زیر نویس امضاء
roughs	طرح پیش نویس
subscriber of shares	پذیره نویس سهام
parts programmer	برنامه نویس اجزاء
relative coding	برنامه نویس نسبی
story teller	افسانه گو حکایت نویس
gossiper	دری وری نویس
systems programmer	برنامه نویس سیستم
mythologist or ger	اساطیر نویس اساطیردان
mythopoet	شاعر افسانه نویس
write white engine	موتور سفید نویس
to make a minute of	پیش نویس کردن
maintenance programmer	برنامه نویس پشتیبان
ink writer	در تلگراف مرکب نویس
programmer analyst	برنامه نویس / تحلیل گر
systems progarmmer	برنامه نویس سیستم ها
systems programer	برنامه نویس سیستم
proforma	پیام پیش نویس
penny a line	ارزان نویس بی مایه
maintenance programmer	برنامه نویس نگهداشت
write black engine	موتور سیاه نویس
endorsed	پشت نویس کردن
pressmen	مخبرروزنامه مقاله نویس
protocol	پیش نویس سند
pressman	مخبرروزنامه مقاله نویس
protocols	پیش نویس سند
fountain pens	قلم خود نویس
protocols	پیش نویس معاهده
abstracter	خلاصه نویس دزد
accepting bank	بانک قبولی نویس
fountain pen	قلم خود نویس
verbose	دراز نویس درازگو
holographs	سند دست نویس
holograph	سند دست نویس
endorsing	پشت نویس کردن
endorses	پشت نویس کردن
draft	پیش نویس قرارداد
draft	پیش نویس چرکنویس
minute	پیش نویس کردن
sketch	پیش نویس ازمایشی
sketched	پیش نویس ازمایشی
biographers	شرح حال نویس
biographer	شرح حال نویس
endorse	پشت نویس کردن
draft	پیش نویس طرح
drafts	پیش نویس قرارداد
application programmer	برنامه نویس کاربردی
drafts	پیش نویس طرح
drafts	پیش نویس کردن
drafted	پیش نویس طرح