English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
initial approach مسیر تقرب اصلی
Other Matches
landing approach مسیر تقرب
approach lane مسیر تقرب
approach route مسیر تقرب به باند
intermediate approach مسیر تقرب فرعی
line of approach مسیر تقرب یا فرود
turn in point نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
mainstream مسیر اصلی
mainline راه یا مسیر اصلی
mainlining راه یا مسیر اصلی
mainlined راه یا مسیر اصلی
main supply route مسیر اصلی اماد
mainlines راه یا مسیر اصلی
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
ascender مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
access تقرب به خدا
accessed تقرب به خدا
accesses تقرب به خدا
accessing تقرب به خدا
approachability قابلیت تقرب
to gain a ccess تقرب جستن
approach clearance اجازه تقرب
approach line خط تقرب به باند
approach time زمان تقرب هواپیما
line of approach راه تقرب به دشمن
approach chart نقشه تقرب هواپیما
angle of approach زاویه تقرب هواپیما
he gained access to the king بشاه تقرب جست
ground controled approach دستگاه تقرب خودکار
initial approach تقرب اولیه هواپیما
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
approach sequence ترتیب توالی تقرب هواپیماها
avenues of approach راههای نفوذی مسیرهای تقرب
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
attitude indicator دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
approach schedule برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
angular parallax تقرب زاویهای دید شکست زاویهای نور
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
close-up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
angle of convergence زاویه تقرب زاویه پارالاکس
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
location جا مسیر
locations جا مسیر
trajectory مسیر
alignments مسیر
traded مسیر
trade مسیر
alignment مسیر
trajectories مسیر
bussing مسیر
travel مسیر
traveled مسیر
flowline خط مسیر
unibus تک مسیر
travels مسیر
busses مسیر
paths مسیر
tracks مسیر
runs مسیر
run مسیر
bus مسیر
bused مسیر
tracked مسیر دو
buses مسیر
traverses مسیر
busing مسیر
bussed مسیر
enroute در مسیر
lane مسیر
traversed مسیر
traverse مسیر
course مسیر
circuits مسیر
point مسیر
direction مسیر
traversing مسیر
orbit مسیر
courses مسیر
airt مسیر
orbits مسیر
orbited مسیر
lanes مسیر
circuit مسیر
route مسیر
tracks مسیر دو
routes مسیر
track مسیر
tracked مسیر
streets مسیر
track مسیر دو
street مسیر
path مسیر
way مسیر
coursed مسیر
pursuit course مسیر تعقیب
trajectories مسیر گلوله
desired leading مسیر مطلوب
expansion path مسیر گسترش
data bus مسیر داده ها
critical path مسیر بحرانی
redirection تعیین مسیر
detonating slab مسیر انفجار
creep lane مسیر خزش
covered approach مسیر پوشیده
electron trajectory مسیر الکترون
enroute در حین مسیر
double flow route مسیر دو طرفه
frequency departure مسیر فرکانس
forth مسیر ازاد
paths مسیر طریقت
coursed مسیر حرکت
low angle مسیر تراشنده
course مسیر حرکت
low angle مسیر کشیده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com