Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
magnetic path
مسیر خطوط قوا
Search result with all words
sketching
روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
magnetic path length
طول مسیر خطوط قوا
Other Matches
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isobar
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isotherm
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isohaline
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
trick
خطوط
tricked
خطوط
tricking
خطوط
cotidal lines
خطوط هم مد
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
lines of force
خطوط قوا
line of flux
خطوط قوا
cotidal lines
خطوط مدیکسان
lines of communication
خطوط مواصلاتی
line of induction
خطوط القا
equipotential lines
خطوط هم پتانسیل
line spacing
فاصله خطوط
line to line fault
تماس خطوط
line of communications
خطوط مواصلات
dedicated lines
خطوط اختصاصی
emission spectrum lines
خطوط نشری
extension lines
خطوط دنباله
flow lines
خطوط جریان
flowlines
خطوط جریان
fraunhofer lines
خطوط فرانهوفر
front lines
خطوط مقدم
closed traverse
خطوط متقاطع
grid lines
خطوط شبکه
balmer lines
خطوط بالمر
along line
در امتداد خطوط
air way station
خطوط هوایی
isochromatique
خطوط همرنگ
isocline
خطوط هم شیب
isovent
خطوط هم باد
absorption spectrum
خطوط جذبی
absorption lines
خطوط دراشامی
dark lines
خطوط تاریک
lines of force
خطوط نیرو
spectral lines
خطوط طیفی
street railway
خطوط تراموا
stream lines
خطوط جریان
leading
فاصله خطوط
curvature lines
خطوط منحنی
curvature lines
خطوط مدور
zigzags
خطوط منکسر
zigzagging
خطوط منکسر
zigzagged
خطوط منکسر
symmetry lines
خطوط تقارن
outside lines
خطوط حمله
isostatic lines
خطوط ایزواستاتیک
zigzag
خطوط منکسر
trackage
خطوط راه اهن
curvilinear ornament
زینتکاری با خطوط خمیده
communications
خطوط مواصلاتی ارتباطات
voltage between lines
ولتاژ بین خطوط
front lines
خطوط جلو جبهه
gules
خطوط موازی عمودی
contour interval
فاصله خطوط واصل
vermiculate
دارای خطوط موجی
collimate
منطبق کردن خطوط
grid interval
فاصله خطوط شبکه
cutting line of force
قطع خطوط قوا
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
contour lines
خطوط میزان منحنی
zigzagged
خطوط جناغی پیوسته
domestic air traffic
خطوط هوایی داخلی
crawl trench
خطوط رابط سنگرها
electric line of force
خطوط نیروی برق
zigzagging
خطوط جناغی پیوسته
zigzags
خطوط جناغی پیوسته
equal cost lines
خطوط هزینه برابر
river
سفیدی بین خطوط
zigzag
خطوط جناغی پیوسته
rivers
سفیدی بین خطوط
diplomatics
شناسایی خطوط باستانی
contours
خطوط تراز زمین
magnetic lines of force
خطوط قوای مغناطیسی
meridians
خطوط نصف النهار
magnetic line of force
خطوط قوای مغناطیسی
advance of defensive line
در جلو خطوط پدافندی
sheetlines
خطوط حاشیه نقشه
rivulose
دارای خطوط مارپیچی
meridian
خطوط نصف النهار
sheetlines
خطوط کناره نقشه
leased line network
شبکه با خطوط استیجاری
retrace blanking
خاموشی خطوط بازگشتی
line of communications
خطوط ارتباطی زمین
phraseogram
خط یا خطوط نماینده عبارات
open lines
خطوط باز شطرنج
microwave transmission lines
خطوط انتقال ریزموج
magnetic lines of force
خطوط نیروی مغناطیسی
isohyetal map
نقشه خطوط هم باران
hoseline
خطوط لوله لاستیکی
air line of communications
خطوط مواصلات هوایی
hypen ladder
خطوط تیره نردبانی
inside lines
خطوط حمله شمشیربازی
hypen ladder
ردیف خطوط تیره
contours
خطوط کناره نما
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
sideline
خطوط طرفین میدان بازی
infiltrated
در خطوط دشمن نفوذ کردن
sidelined
خطوط طرفین میدان بازی
lineament
خطوط چهره صفات مشخصه
sidelining
خطوط طرفین میدان بازی
converges
تقارب خطوط وجود تشابه
infiltrate
در خطوط دشمن نفوذ کردن
lineaments
خطوط چهره صفات مشخصه
converging
تقارب خطوط وجود تشابه
sidelines
خطوط طرفین میدان بازی
converged
تقارب خطوط وجود تشابه
infiltrates
در خطوط دشمن نفوذ کردن
convergent
خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
converge
تقارب خطوط وجود تشابه
infiltrating
در خطوط دشمن نفوذ کردن
lightface
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
lineolate
خط دار دارای خطوط ریز
floating lines
خطوط مواج عکس هوایی
paleography
شناسایی وکشف خطوط قدیمه
overhead trolley
خطوط هوایی ترن برقی
gridiron
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
ingrain
خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
boundry lines
خطوط اطراف زمین والیبال
lpm
تعداد خطوط دردقیقه inutes
lineolated
خط دار دارای خطوط ریز
agonic line
خطوط رسم شده روی نقشه
image sharpness
خطوط مورب تحت زاویه معین
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
ring streaked
دارای خطوط گرد در روی بدن
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
crawl trench
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
line engraving
گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
graticule
خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
ring straked
دارای خطوط گرد در روی بدن
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
contour strip cropping
کشت نواری برروی خطوط میزان
hierologist
متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
neatline
خطوط باریک حدود کناره نقشه
oblique perspective
پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
raster scan graphics
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
foreshortening
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
contour map
نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
bar pattern
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
topographic map
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
granite paper
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
line drawing
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
main stripe
[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
stereocomparagraph
دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
raster
خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
hachures
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
perspective grid
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
teleprompter
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
lattice
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
hard clip area
حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
ribbing
ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
outdent
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
reversal temperature
دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
dejagging
نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
stroke writer
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com