English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
Other Matches
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
grass چمن مسیر اسبدوانی
grasses چمن مسیر اسبدوانی
barriers نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
post تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
posted تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
posts تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
stretched قسمت اخر مسیر اسبدوانی
stretch قسمت اخر مسیر اسبدوانی
training track مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
stretches قسمت اخر مسیر اسبدوانی
steeplechases اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechase اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
patrol judge داور برج طول مسیر اسبدوانی
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
water hazard مانع ابی در مسیر گوی گلف
grazing point نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
lateral water hazard مانع برکهای به موازات مسیر گوی گلف
water jump چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
burns کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burn کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
trials مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
obstruction خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
circuits پیست اسبدوانی
circuit پیست اسبدوانی
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
conditions مقررات و شرایط اسبدوانی
turf پیست چمن اسبدوانی
boy سوارکار مسابقه اسبدوانی
boys سوارکار مسابقه اسبدوانی
post time زمان شروع اسبدوانی
free legged بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
early foot سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
highweight handicap مسابقه اسبدوانی با امتیازمتفاوت وزن
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
turfman صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
clubhouse turn انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
handride اسبدوانی بدون کمک مهمیز یاشلاق
smooths هموار
incompliant نا هموار
plainer هموار
plain هموار
smooth هموار
smoothe هموار
smoothed هموار
smoothest هموار
plains هموار
plainest هموار
tabulates هموار
flattest هموار
tabulated هموار
tabulate هموار
levels هموار
levelled هموار
leveled هموار
level هموار
even هموار
plane هموار
flatly هموار
planed هموار
planing هموار
flat هموار
planes هموار
rolling هموار
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dams سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
speeds مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeding مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
savannas زمین هموار
planed سطح هموار
planed رویه هموار
flat plain دشت هموار
smoothest هموار کردن
savannahs زمین هموار
smooth هموار کردن
smoothed هموار کردن
plane سطح هموار
planes رویه هموار
table land زمین هموار
savanna زمین هموار
aggradation هموار کردن
shim هموار کردن
smooth scrolling حرکت هموار
soft shoulder شانه هموار
evenly بطور هموار
savannah زمین هموار
planing سطح هموار
planing رویه هموار
plane رویه هموار
smooths هموار کردن
planes سطح هموار
flatted cargo بار هموار و صاف
peneplain=peneplane دشت هموار شده
tableland زمین هموار و مسطح
break جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
breaks جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
obstructor وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
To pave the way . To prepare the ground. زمینه رافراهم ( هموار) کردن
beds سطح هموار کف میز بیلیارد
bed سطح هموار کف میز بیلیارد
knobble دگمه کوچک هموار کردن
espianade قطعه زمین هموار شیب ملایم
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
trim هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trims هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
classics مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classic مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
aggrade ضخیم کردن هموار کردن
bars مانع
barricades مانع
barricading مانع
obstacle مانع
shield مانع
shields مانع
curtains مانع
stop مانع
repellents مانع
restraint مانع
stopped مانع
barricaded مانع
barricade مانع
strait jacket مانع
flight مانع در دو
flight مانع
bar مانع
swimmingly بی مانع
hurdles دو با مانع
impediment مانع
impediments مانع
hurdles مانع
repellent مانع
restraints مانع
crest مانع
cresting مانع
crests مانع
snag مانع
snagging مانع
snags مانع
hinder مانع
blocks مانع
hinders مانع
hindering مانع
hindered مانع
block مانع
encumbrance مانع
encumbrances مانع
preventive مانع
clogs مانع
clogged مانع
clog مانع
blocked مانع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com