Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
patron	مشتری یا ارباب رجوع
patrons	مشتری یا ارباب رجوع
Other Matches
clientele	ارباب رجوع
clientage	ارباب رجوع
client	ارباب رجوع
clients	ارباب رجوع
knocked down	کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
charges forward	هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
caveatemptor	به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
to t. a cusomer for goods	کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
monsieur	ارباب
seignior	ارباب
monseigneur	ارباب من
suzerain	ارباب
buckra	ارباب
landlords	ارباب
liege	ارباب
lord	ارباب
lords	ارباب
overlord	ارباب
masterless	بی ارباب
overlords	ارباب
landlord	ارباب
master	ارباب صاحب
self-employed	ارباب خود
master	ارباب استاد
bosses	ارباب برجسته
principals	موکل ارباب
self employed	ارباب خود
bossed	ارباب برجسته
principal	موکل ارباب
boss	ارباب برجسته
masters	ارباب صاحب
masters	ارباب استاد
squires	ارباب سلحشور
bossing	ارباب برجسته
squire	ارباب سلحشور
mastered	ارباب استاد
seigneurial	ارباب وار
artistans	ارباب حرف
bossiness	ارباب منش
mastered	ارباب صاحب
bossy	ارباب منش
manorialism	ارباب منشی
padrone	مدیر ارباب
master slave	ارباب و برده
mansion house	خانه ارباب
villeinage	ارباب رعیتی
squirish	ارباب وار
lords	ارباب خداوندگار
lord	ارباب خداوندگار
client side	داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
master slave system	سیستم ارباب و برده
territoriality	سیستم ارباب ورعیتی
territorialism	سیستم ارباب ورعیتی
esquire	مالک زمین ارباب
manor houses	خانه ارباب یا صاحب تیول
manor house	خانه ارباب یا صاحب تیول
seignorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seigniorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
copyhold	تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
buyers	مشتری ها
clients	مشتری
purchasers	مشتری ها
purchasers	مشتری
client	مشتری
shoppers	مشتری ها
buyer	مشتری
buyers	مشتری
purchaser	مشتری
vendee	مشتری
vendee	مشتری
bargainee	مشتری
custom ic	IC مشتری
evening star	مشتری
jupiter	مشتری
custom	مشتری
vendees	مشتری ها
shopper	مشتری
purchaser	مشتری
buyer	مشتری
customer	مشتری
patrons	مشتری
patron	مشتری
customers	مشتری
account	مشتری
chap	مشتری مرد
prospects	مشتری احتمالی
Jove	ستاره مشتری
John [American E] [prostitute's client]	مشتری [فاحشه ای]
habitue	مشتری مانوس
prospecting	مشتری احتمالی
prospect	مشتری احتمالی
prospected	مشتری احتمالی
custom ROM	مین نیاز مشتری
shop lifter	دزد مشتری نما
jovian planets	سیارههای مشتری مانند
touted	مشتری جلب کردن
catch phrase of catchline	شعار جذب مشتری
charge account	حساب بدهی مشتری
custom software	نرم افزار مشتری
client server network	شبکه خدمتگزار- مشتری
customer service technician	تکنسین سرویس مشتری
touts	مشتری جلب کردن
accosts	مشتری جلب کردن
accost	مشتری جلب کردن
tout	مشتری جلب کردن
accosting	مشتری جلب کردن
accosted	مشتری جلب کردن
touting	مشتری جلب کردن
customers	نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
patronize	نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes	نگهداری کردن مشتری شدن
patronises	نگهداری کردن مشتری شدن
customer	نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
patronized	نگهداری کردن مشتری شدن
status enquiry	پرسش درخصوص وضعیت مشتری
patronised	نگهداری کردن مشتری شدن
epanorthosis	رجوع
reversion	رجوع
right of withdrawal	حق رجوع
revocation	رجوع
respects	رجوع
appealed	رجوع
respect	رجوع
referral	رجوع
right of withdrawel	حق رجوع
right of revocation	حق رجوع
recourse to	حق رجوع به
ademption	رجوع
withdrawing	رجوع
appeal	رجوع
referrals	رجوع
appeals	رجوع
customer	ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
patron-driven acquisition [PDA] [library]	کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
tramp steamer	کشتی که به هرمحلی که مشتری بخواهدسفر میکند
customers	ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
deliverable state	کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
without recourse	بدون رجوع
vide	رجوع شود به
reversion	رجوع از هبه
recourse action	رجوع به دادگاه
sans recours	بدون رجوع
revocation of divorce	رجوع از طلاق
revocable	قابل رجوع
reversioner	دارای حق رجوع
someone	رجوع شود به somebody
reference	مراجعه رجوع
refers	رجوع کردن به
refers	رجوع کردن
reverting	رجوع کردن
reverted	رجوع کردن
revert	رجوع کردن
references	مراجعه رجوع
revoke	رجوع کردن
revoked	رجوع کردن
revokes	رجوع کردن
revoking	رجوع کردن
referred	رجوع کردن
referred	رجوع کردن به
absolute cell reference	رجوع مطلق سل
adeem	رجوع کردن
appeal to arbitration	رجوع به حکمیت
refer	رجوع کردن
reverts	رجوع کردن
refer	رجوع کردن به
custom-built	آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
canvassing	مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses	مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass	مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed	مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
back order	قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
asteroids	سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
self selection	انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
asteroid	سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
flysheets	رجوع شود به pamphlet
mind-blowing	رجوع شود به psychedelic
mercy killing	رجوع شود به euthanasia
macho	رجوع شود بهmachismo
modernistic	رجوع شود به modern
newsagent	رجوع شود به newsdealer
fistful	رجوع شود به handful
newsagents	رجوع شود به newsdealer
mercy killings	رجوع شود به euthanasia
offload	رجوع شود به unload
offloaded	رجوع شود به unload
offloading	رجوع شود به unload
offloads	رجوع شود به unload
lychees	رجوع شود به litchi
lychee	رجوع شود به litchi
GB	رجوع شود به sarin
fiefdoms	رجوع شود بهfief
fiefdom	رجوع شود بهfief
hardball	رجوع شود به baseball
impressionistic	رجوع شود به impressionist
fistfuls	رجوع شود به handful
jewellery	رجوع شود به jewelry
loofah	رجوع شود به luffa
loofahs	رجوع شود به luffa
loudhailer	رجوع شود به bullhorn
loudhailers	رجوع شود به bullhorn

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com