English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
job specification مشخصات شغلی
Other Matches
occupational شغلی
inoccupation بی شغلی
vocational شغلی
occupational interests رغبتهای شغلی
job security امنیت شغلی
vocational selection گزینش شغلی
job satisfaction رضایت شغلی
job evaluation ارزشیابی شغلی
job enlargement گسترش شغلی
job elements عناصر شغلی
vocational guidance راهنمایی شغلی
vocational counseling مشاوره شغلی
occupational mobility تحرک شغلی
occupational psychology روانشناسی شغلی
occupational stability ثبات شغلی
occupational test ازمون شغلی
occupational aptitude استعداد شغلی
job training اموزش شغلی
job specification ویژگیهای شغلی
trade tests ازمونهای شغلی
vocational adjustment سازگاری شغلی
occupational family گروه شغلی
job description توصیف شغلی
vocational maladjustment ناسازگاری شغلی
occupational hazard سانحه شغلی
fringe benefit مزایای شغلی
occupational hazard صدمه شغلی
job analysis تحلیل شغلی
duty position محل شغلی
dead-end job شغلی بی آینده
occupational hazards صدمه شغلی
occupational hazards سانحه شغلی
military occupational speciality تخصص شغلی نظامی
runners اداره کننده شغلی
runner اداره کننده شغلی
dictionary of occupational titles واژگان عنوانهای شغلی
job classification طبقه بندی شغلی
job description شرح وفایف شغلی
occupational hierarchy سلسله مراتب شغلی
professional liability insurance بیمه تعهدات شغلی
to accept a job کاری [شغلی] را پذیرفتن
But not just any job . ولی البته نه هر شغلی
vocational rehabilitation توان بخشی شغلی
vocational interest blank پرسشنامه علائق شغلی
vocational aptitude test ازمون استعداد شغلی
to follow a profession شغلی راپیشه کردن
job پست شغلی و کار
vacancy موقعیت شغلی آزاد
jobs پست شغلی و کار
to upgrade somebody به کسی در شغلی درجه دادن
to promote somebody به کسی در شغلی درجه دادن
svib رغبت سنج شغلی استرانگ
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
strong vocational interest blank رغبت سنج شغلی استرانگ
test protectors بازرس ازمایشات کارایی شغلی
tied down <idiom> مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
kuder occupational interest survey رغبت سنج شغلی کودر
sinecure هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
no branch شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
sinecures هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
test examiner مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
particulars مشخصات
definition مشخصات
paticular مشخصات
identities مشخصات
identity مشخصات
characteristics مشخصات
specification مشخصات
characteristically مشخصات
specifications مشخصات
characteristic مشخصات
definitions مشخصات
specs مشخصات
impedance characteristic مشخصات امپدانس
technical specifications مشخصات فنی
rating plate پلاک مشخصات
spec مشخصات بالا
specification دفترچه مشخصات
rating plate صفحه مشخصات
bale mark مشخصات عدل
filespec مشخصات فایل
contract specification مشخصات قرارداد
papers ورقه مشخصات کشتی
format حدود و مشخصات فرش
paper ورقه مشخصات کشتی
general specification مشخصات عمومی قرارداد
papering ورقه مشخصات کشتی
particular specification مشخصات ویژه در قرارداد
papered ورقه مشخصات کشتی
ems مشخصات حافظه گسترشی
security مشخصات کاربران مجاز
particulars جزئیات خصوصیات مشخصات
characteristics مشخصات ومختصات وسایل
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
target description شرح مشخصات هدف
string برچسب مشخصات یک رشته
cataloged فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
physical characteristics مشخصات زمین خصوصیات بدنی
header اطلاعات مشخصات در ابتدای نوار
titles مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
title مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
charge sheets ورقه حاوی مشخصات متهم
describing بیان مشخصات کسی یا چیزی
describe بیان مشخصات کسی یا چیزی
characteristic اندازه گیری مشخصات یک عنصر
describes بیان مشخصات کسی یا چیزی
described بیان مشخصات کسی یا چیزی
headers اطلاعات مشخصات در ابتدای نوار
matrolinous پارهای ازصفات و مشخصات از مادر
charge sheet ورقه حاوی مشخصات متهم
sourcing of suppliers یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
catalogues فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
damping charactristics مشخصات خفه شدن ارتعاش
characteristically اندازه گیری مشخصات یک عنصر
catalogued فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
enhanced expanded memory specification مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
catalogs فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
tidal tables جداول مشخصات جذر و مددریا
cataloguing فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
specification یات مشخصات ساخته نشده باشد
highs وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
per طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
specification درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
specification ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
specific duties عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
badge reader ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
chips طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
functional condition code کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
chip طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
highest وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
projects پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
projected پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
project پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
assault area diagram نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
blueprints تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprint تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
label رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
labeling رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
labelled رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
labels رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
shop drawing نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
headers بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
aviation weather مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
highs دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
work drawing نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
header بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
inherits یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
throughput بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
inheriting یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherit یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
filename کد مشخصات دیسکت که به برنامه اختصاص داده شده است
frictional unemployment اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
log وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
logs وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
din سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
rates بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
lotus intel مشخصات حافظه گسترشی لوتوس- اینتل مایکروسافت specification expandedmemory icrosoft
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
duty rated بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
generator ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
generators ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
scsi پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
PCMCIA مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
fringe benefits مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
job دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
jobs دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
jcl دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
EIDE مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
occupational disease امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
chip کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
chips کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
semaphore مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
epos سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
virtual مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
specification اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stationed نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stations نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com