Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
cutting torch
مشعل قطع کننده
[ابزار]
Other Matches
flambeau
مشعل
musrol
مشعل
facula
مشعل
lunt
مشعل
torching
مشعل
burners
مشعل
cresset
مشعل
flares
مشعل
torch
مشعل
burner
مشعل
flare
مشعل
torches
مشعل
torched
مشعل
torchlight
نور مشعل
acetylene burner
مشعل استیلنی
gas burner
مشعل گازی
linkman
حامل مشعل
single jet blowing
مشعل یک شعلهای
torched
مشعل دارکردن
torches
مشعل دارکردن
ohm burner
مشعل روغنی
annular burner
مشعل حلقوی
linkmen
حامل مشعل
twin jet blowpipe
مشعل دو شعله
hand torch
مشعل دستی
torch
مشعل دارکردن
uranium pile
مشعل اورانیومی
torchbearer
مشعل دار
torching
مشعل دارکردن
linkboy
حامل مشعل
burner plier
انبر مشعل
link boy
مشعل دار
balanced pressure torch
[مشعل با فشار متعادل]
torchlight
وابسته به نور مشعل
oxyacetylene blowpipe
مشعل اکسی استیلن
high pressure burner
مشعل فشار قوی
acetylene torch
مشعل استیلن
[ابزار]
comb type burner
مشعل نوع شانهای
total consumption burner
مشعل تمام مصرف کن
pulverized coal burner
مشعل خاک ذغالی
torch bearer
مشعل دار
[ابزار]
uranium pile
مشعل هسته اتمی
premix burner
مشعل پیش گرمکن
cutting torch
مشعل برش دهنده
[ابزار]
day distress signal
مشعل اعلام خطر در روز
brazing torch
مشعل زرد جوش
[ابزار]
flambeau
مشعل چند فتیلهای شمعدان زینتی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
prater
پچ پچ کننده
surfy
کف کننده
prattfall
پچ پچ کننده
solvents
اب کننده
solvent
اب کننده
benders
خم کننده
doer
کننده
attacking
تک کننده
doers
کننده
thinner
کم کننده
jaberer
پچ پچ کننده
mauler
له کننده
catterer
پچ پچ کننده
rebutter
رد کننده
syncopator
غش کننده
commulator
یک سو کننده
bender
خم کننده
hoppers
لی لی کننده
fizzy
کف کننده
hopper
لی لی کننده
crepitant
خش خش کننده
abjurer or abjuror
کننده
ear-splitting
کر کننده
swooner
غش کننده
refuser
رد کننده
whisperer
پچ پچ کننده
fluxing oil
اب کننده
refutative
رد کننده
skittish
رم کننده
refutatory
رد کننده
bidder
کننده
spurner
رد کننده
tracker
پی کننده
sensor
حس کننده
trackers
پی کننده
noncommittal
رد کننده
repudiationist
رد کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com