Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
patch
مشمع روی زخم قطعه زمین
patches
مشمع روی زخم قطعه زمین
Other Matches
under lay
زیرانداز فرش
[جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
block
قطعه زمین
blocks
قطعه زمین
blocked
قطعه زمین
lot
قطعه زمین
plat
قطعه زمین کوچک
grassplot
قطعه زمین علفزار
reservation
قطعه زمین اختصاصی
quadrat
قطعه زمین مستطیل
reservations
قطعه زمین اختصاصی
terra incognita
قطعه زمین از گرو در نیامده
I'll need a plot of land .
یک قطعه زمین لازم دارم
parcels
دسته قطعه کوچکی از زمین
parcel
دسته قطعه کوچکی از زمین
espianade
قطعه زمین هموار شیب ملایم
sand trap
قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
nook
قطعه زمین پیش امده برامدگی
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
karoo
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
bags
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
shields
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
positive
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
cerecloth
مشمع
oil cloth
مشمع
mustard plster
مشمع خردل
oilcloth
پارچه مشمع
bituminous felt
مشمع قیراندود
fly blister
مشمع ذراریح
groundsheet
فرش مشمع
diachylon
مشمع دیاخلیون
linoleum
مشمع کف اتاق
mustard plaster
مشمع خردل
groundsheets
فرش مشمع
linoleum
مشمع فرشی
wax cloth
مشمع فرشی
sinapism
مشمع خردل
floor cloth
قسمی مشمع فرشی
oilskin
پارچه مشمع کت بارانی
plaster
مشمع انداختن روی
plasters
مشمع انداختن روی
epispastic
مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
sticking plaster
مشمع چسب دار مخصوص روی زخم
sticking plasters
مشمع چسب دار مخصوص روی زخم
linocut
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
segments
قطعه قطعه کردن
fragmenting
قطعه قطعه کردن
sectional
قطعه قطعه بخشی
fragment
قطعه قطعه کردن
fragmentation
قطعه قطعه شدن
mainland
قطعه اصلی قطعه
segment
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
fragments
قطعه قطعه کردن
fritter
قطعه قطعه کردن
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
tract
قطعه
tracts
قطعه
member
قطعه
trilobation
سه قطعه
members
قطعه
blocks
قطعه
blocked
قطعه
pane
قطعه
smidgen
قطعه
smidgeon
قطعه
smidgin
قطعه
panes
قطعه
nuggets
قطعه
nugget
قطعه
small scale integration
قطعه
snippy
قطعه
segmental
قطعه قطعه
block
قطعه
items
قطعه
stretches
قطعه
pieces
قطعه
snipping
قطعه
snipped
قطعه
snip
قطعه
line segment
قطعه خط
very large scale integration
قطعه
plank
قطعه
wodge
قطعه
stretched
قطعه
stretch
قطعه
item
قطعه
panels
قطعه
piece
قطعه
panel
قطعه
plot
قطعه
plotted
قطعه
section
قطعه
sections
قطعه
internode
قطعه
morceau
قطعه
wodges
قطعه
chunks
قطعه
goblets
قطعه
goblet
قطعه
extent
قطعه
plots
قطعه
copyslip
قطعه
blocs
قطعه
bloc
قطعه
chunk
قطعه
fragment
قطعه
part
قطعه
fragmenting
قطعه
calligraph
قطعه
fragments
قطعه
scale
قطعه
slabs
قطعه
segment
قطعه
slab
قطعه
segments
قطعه
lobe
قطعه
component
قطعه
doit
قطعه
lobes
قطعه
components
قطعه
partitur
قطعه کامل
opuses
قطعه موسیقی
opus
قطعه موسیقی
partitura
قطعه کامل
piece part
قطعه یک پارچه
pericope
قطعه منتخب
concertos
قطعه موسیقی
concerto
قطعه موسیقی
part number
شماره قطعه
replacements
تعویض قطعه
unit assembly
یک قطعه مجزا
replacement
تعویض قطعه
vlsi
قطعه روی یک IC
stiffener
قطعه تقویتی
stiffeners
قطعه تقویتی
versicle
قطعه کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com