Dictiornary-Farsi | مشکل تغذیه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
feeding problem	مشکل تغذیه


Other Matches

ScanDisk	که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back <idiom>	مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
dystrohpy	تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
friction feed	تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
The real problem is not whether machines think but whether men do.	مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
problems	مشکل
jigsaw	مشکل
scarc ely	مشکل
jigsaws	مشکل
uphill	مشکل
problem	مشکل
quandaries	مشکل
quandary	مشکل
difficult	مشکل
problem identification	بازشناسی مشکل
open sesame	مشکل گشا
finicality	مشکل پسندی
finically	مشکل پسندانه
up the creek <idiom>	به مشکل برخودن
f.in taste	مشکل پسند
ill-	مشکل سخت
ill	مشکل سخت
solution	پاسخ یک مشکل
hard to please	مشکل پسند
What's the problem?	مشکل کجاست؟
deep water <idiom>	مشکل سخت
fun and games <idiom>	وفیفه مشکل
fastidiousness	مشکل پسندی
exquisite taste	مشکل پسندی
off the hook <idiom>	دورشدن از مشکل
solutions	پاسخ یک مشکل
kick up a fuss <idiom>	به مشکل بر خوردن
ills	مشکل سخت
fastidious	مشکل پسند
head above water <idiom>	آشکاری مشکل
in a jam <idiom>	مشکل داشتن
in a bind <idiom>	به مشکل افتادن
have a time <idiom>	به مشکل بر خوردن
floorer	سوال مشکل
impeccable <adj.>	بدون مشکل
immaculate <adj.>	بدون مشکل
free from error <adj.>	بدون مشکل
fault description	توضیح مشکل
picksome	مشکل پسند
error description	توضیح مشکل
description of error	توضیح مشکل
knots	مشکل عقده
knot	مشکل عقده
flawless <adj.>	بدون مشکل
sound <adj.>	بدون مشکل
faultless <adj.>	بدون مشکل
bisexuals	خنثی مشکل
bisexual	خنثی مشکل
hard	مشکل شدید
defect description	توضیح مشکل
harder	مشکل شدید
hardest	مشکل شدید
hardly	مشکل بزحمت
miminy piminy	مشکل پسند
feeder	خط تغذیه
feeders	خط تغذیه
feeding	تغذیه
recharging	تغذیه
nourish	تغذیه
recharge	تغذیه
alimentation	تغذیه
recharged	تغذیه
recharges	تغذیه
nutrition	تغذیه
nourished	تغذیه
nourishes	تغذیه
sustenance	تغذیه
nurture	تغذیه
nurtured	تغذیه
nourishment	تغذیه
nurtures	تغذیه
nurturing	تغذیه
diet	تغذیه
line feed	تغذیه خط
feedings	تغذیه
nutriments	تغذیه
nutriment	تغذیه
problem behavior	رفتار مشکل افرین
problem child	کودک مشکل افرین
Gordian knots	مشکل معما مانند
Gordian knot	مشکل معما مانند
resource person	فرد مشکل گشا
to resolve a doubt	حل مشکل یاشبهه کردن
to put the a. in the helve	مشکل یامعمائی را حل کردن
calculation	پاسخ به یک مشکل در ریاضی
mystification	مشکل وپیچیده سازی
ends	در انتها یا پس از چندین مشکل
ended	در انتها یا پس از چندین مشکل
end	در انتها یا پس از چندین مشکل
mooney problem checklist	مشکل سنج مونی
unhandy	مشکل بدست امده
catastrophic error	خطا یا مشکل در کل سیستم
raise eyebrows <idiom>	ایجاد مشکل و زحمت
in the doghouse <idiom>	مشکل پیدا کردن با
solving	یافتن پاسخ یک مشکل
solves	یافتن پاسخ یک مشکل
solve	یافتن پاسخ یک مشکل
no picnic <idiom>	ناخوش آیند ،مشکل
solved	یافتن پاسخ یک مشکل
through the mill <idiom>	تجربه شرایط مشکل
turn tail <idiom>	فرار از خطر یا مشکل
can of worms <idiom>	مشکل پیچیده وسردرگم
in a world of one's own <idiom>	مشکل عمیق داشتن
innutrition	عدم تغذیه
recharge well	چاه تغذیه
malnourished	دچارسوء تغذیه
feed mechanism	مکانیزم تغذیه
breast-feeding	تغذیه پستانی
magazine feed	تغذیه مخزن
main feed	تغذیه اصلی
main supply line	خط تغذیه اصلی
feeder	سیم تغذیه
paper feer	تغذیه کاغذ
feeders	سیم تغذیه
natural recharge	تغذیه طبیعی
breast feeding	تغذیه پستانی
dystrophic nutrition	تغذیه دش بار
dystrophy	سوء تغذیه
power supply	منبع تغذیه
power supplay	منبع تغذیه
mulnutrition	سوء تغذیه
pasturage	تغذیه کردن
feed pipe	لوله تغذیه
injection well	چاه تغذیه
alimentiveness	قوه تغذیه
downfeed	تغذیه رو به پایین
anode supply	تغذیه صفحه
plate supply	تغذیه صفحه
anthophagous	تغذیه شده با گل
feedway	تغذیه کننده
recharge basin	حوضچه تغذیه
anti parallel feeding	تغذیه مخالف
cutler feed	تغذیه کاتلر
artificial recharge	تغذیه مصنوعی
cross feed	تغذیه عرضی
bacteriophagy	تغذیه ازباکتری
food program	رژیم تغذیه
form feed	تغذیه کاغذ
ad lib feeding	تغذیه ازاد
feed pump	پمپ تغذیه
feeder panel	تابلوی تغذیه
pasture	تغذیه کردن
pastures	تغذیه کردن
fed	تغذیه شده
power pack	جعبه تغذیه
pouring gate	تغذیه قالب
malnourished	بد تغذیه شده
ab power pack	جعبه تغذیه ا.ب
feeder canal	کانال تغذیه
feeding center	مرکز تغذیه
reverse bias	تغذیه معکوس
power transformer	مبدل تغذیه
serial feeding	تغذیه نوبتی
ff	تغذیه کاغذ
bottle-feeding	تغذیه با بطری
bottle feeding	تغذیه با بطری
nourish	تغذیه کردن
aliment	تغذیه کردن
undernourishment	سوء تغذیه
undernourishment	گرفتارسوء تغذیه
noises	منبع تغذیه
noise	منبع تغذیه
unhealthy diet	تغذیه ناسالم
feed	تغذیه کردن
feed	تغذیه گردن
feeds	تغذیه گردن
supply cable	کابل تغذیه
feeds	تغذیه کردن
undernourished	سوء تغذیه
undernourished	گرفتارسوء تغذیه
nutritionist	ویژه گر تغذیه
nutritionists	ویژه گر تغذیه
support [nourish, feed]	تغذیه کردن
malnutrition	سوء تغذیه
i can add rapidly	مشکل مارا زیاد کرد
iteration	تکرار یک برنامه برای حل مشکل
simple	آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
Problem - solving .	گره گشایی ( رفع مشکل )
finicking	جلوه فروش مشکل پسند
it is particularly difficult	بیک طرزمخصوصی مشکل است
simpler	آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
difficult terrain	زمین مشکل برای عبور
harden	مشکل کردن سخت شدن
policy dilemma	تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
mattered	مشکل یا مساله قابل بحث
clear up <idiom>	حل کردن یا توضیح دادن (مشکل)
matter	مشکل یا مساله قابل بحث
simplest	آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
last straw <idiom>	[آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
mattering	مشکل یا مساله قابل بحث
hardens	مشکل کردن سخت شدن
matters	مشکل یا مساله قابل بحث
intricate design	نقش پیچیده، درهم و مشکل
negative feeder	سیم تغذیه منفی
gallivorous	تغذیه کننده از مازو