English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
English Persian
compromis مصالحه تراضی
Other Matches
compromising تراضی
compromise تراضی
mutual consent تراضی
compromises تراضی
intransigency عدم تراضی
intransigeance عدم تراضی
mutual concent تراضی طرفین
intransigence عدم تراضی
voluntary عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
conciliation مصالحه
conciliatory مصالحه
reconciliation مصالحه
composition مصالحه
compositions مصالحه
amicable settlement مصالحه
compromise مصالحه
compromises مصالحه
compromising مصالحه
compromis مصالحه کردن
conciliatory measures معیارهای مصالحه
conciliatory proceedings جریان مصالحه
accord مصالحه پیمان
accords مصالحه پیمان
board of conciliation هیات مصالحه
reconciliatory مصالحه امیز
accorded مصالحه پیمان
amicably به طور مصالحه
optional conciliation مصالحه اختیاری
uncompromisingly مصالحه ناپذیر
uncompromising مصالحه ناپذیر
compromises توافق مصالحه کردن
imparlance مهلت برای مصالحه
compromising توافق مصالحه کردن
compromise توافق مصالحه کردن
buy off باپول مصالحه کردن
to split the difference میانه را گرفتن مصالحه کردن
conciliation مصالحه حل اختلاف اصلاح ذات البین
referees در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
meet half way مصالحه کردن سازش کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com