Dictiornary-Farsi | مصرف تجملی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
conspicious consumption	مصرف تجملی
conspicuious consumption	مصرف تجملی


Other Matches

average propensity to consume	میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility	اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics	امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
luxe	تجملی
de luxe	تجملی
fancying	تجملی
fancy	تجملی
fanciest	تجملی
fancied	تجملی
deluxe	تجملی
luxury good	تجملی
fancies	تجملی
fancy goods	کالاهای تجملی
luxury goods	کالاهای تجملی
luxury spending	مخارج تجملی
fancy fair	بازارکالای تجملی
trappings	یراغ تجملی
luxurious	دارای زندگی تجملی
doll up <idiom>	لباسهای تجملی پوشیدن
decked out <idiom>	لباسهای تجملی پوشیدن
semi luxury goods	کالاهای نیمه تجملی
edition de luxe	چاپ فریف یا تجملی
power consumer	مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume	تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
consumerism	مصرف
offtake	مصرف
otiose	بی مصرف
sodden	بی مصرف
usage	مصرف
usages	مصرف
of no a	بی مصرف
overall consumption	مصرف کل
consumption possibility line	حد مصرف
comsumption	مصرف
waster	مصرف
waste	بی مصرف
income consumption curve	مصرف
disposal	مصرف
consumption	مصرف
wasteful	مصرف
unemployed	بی مصرف
wastes	بی مصرف
good for nothing	بی مصرف
wasters	مصرف
expenditure	مصرف
aggregate consumption	مصرف کل
extravagant	مصرف
expense	مصرف
present consumption	مصرف جاری
present consumption	مصرف حال
permanent consumption	مصرف دائمی
per capita water consumption	مصرف سرانه اب
per capita consumption	مصرف سرانه
productive consumption	مصرف مولد
power consumption	مصرف قدرت
power consumption	مصرف برق
power consumer	مصرف برق
peak load	بحبوحه مصرف
home use entry	اعلامیه مصرف
home consumption	مصرف داخلی
home consumption	مصرف خانگی
high mass consumption	مصرف انبوه
gasoline consumption	مصرف بنزین
fuel consumption	مصرف سوخت
expenditure credit	اعتبار مصرف
excise tax	مالیات بر مصرف
energy consumption	مصرف انرژی
domestic consumption	مصرف خانگی
consumption theory	نظریه مصرف
consumption schedule	جدول مصرف
idle stock	موجودی بی مصرف
inconsumable	مصرف نکردنی
partial substitution	جانشینی مصرف
industrial consumption	مصرف صنعتی
optional consumption	مصرف اختیاری
national consumption	مصرف ملی
maximum power demand	مصرف حداکثر
mass consumption	مصرف کلان
mass consumption	مصرف انبوه
irrigation consumption	مصرف ابیاری
internal power	مصرف داخلی
internal consumption	مصرف داخلی
induced consumption	مصرف تشویقی
induced consumption	مصرف القائی
consumption rate	اهنگ مصرف
recive	مصرف کنید
utilisable [British] <adj.>	قابل مصرف
TAN [Transaction authentication number]	رمز یکبار مصرف
utilizations	موارد مصرف
utilisations	موارد مصرف
usages	موارد مصرف
utilization	مورد مصرف
utilisation [British]	مورد مصرف
using	مورد مصرف
usage	مورد مصرف
exploitation [utilization]	مورد مصرف
useful <adj.>	قابل مصرف
usable <adj.>	قابل مصرف
suitable <adj.>	قابل مصرف
throwaway	یکبار مصرف
consumerism	مصرف گرایی
use up	مصرف کردن
usage rate	نرخ مصرف
utilizable <adj.>	قابل مصرف
unproductive consumption	مصرف بیهوده
transitory consumption	مصرف انتقالی
transitory consumption	مصرف گذرا
to use up	مصرف کردن
throw away	چیز بی مصرف
rival consumption	مصرف رقابتی
ready use	اماده مصرف
ready for use	اماده مصرف
rate of consumption	نرخ مصرف
put away	مصرف کردن
propensity to consume	تمایل به مصرف
applicable <adj.>	قابل مصرف
utilizable <adj.>	مصرف کردنی
utilisable [British] <adj.>	مصرف کردنی
useful <adj.>	مصرف کردنی
usable <adj.>	مصرف کردنی
suitable <adj.>	مصرف کردنی
applicable <adj.>	مصرف کردنی
propensity to consume	گرایش به مصرف
bootless	بی مصرف بی علاج
abuses	سوء مصرف
abused	سوء مصرف
abuse	سوء مصرف
capital consumption	مصرف سرمایه
users	مصرف کننده
coefficient of utility	ضریب مصرف
user	مصرف کننده
consumable	مصرف شدنی
utilization	مصرف بکاربری
consumer brand	کالای پر مصرف
rags	بی مصرف شدن
abusing	سوء مصرف
consumer	مصرف کننده
using	استعمال مصرف
shelf life	تاریخ مصرف
consumers	مصرف کننده
autonomous consumption	مصرف مستقل
consumes	مصرف کردن
dismantles	بی مصرف کردن
uses	استعمال مصرف
consumption function	تابع مصرف
eats	مصرف کردن
eat	مصرف کردن
expenditure	میزان مصرف
disposable	مصرف شدنی
dismantled	بی مصرف کردن
rag	بی مصرف شدن
exhausted	مصرف شده
expendable	مصرف پذیر
private consumption	مصرف خصوصی
dismantle	بی مصرف کردن
dismantling	بی مصرف کردن
spends	مصرف کردن
consume	مصرف کردن
consumption rate	میزان مصرف
consumption rate	نواخت مصرف
use	استعمال مصرف
spend	مصرف کردن
consumed	مصرف کردن
consumption possibility line	خط امکانات مصرف
secondary consumers	مصرف کنندگان دومین
volt ampere hour meter	کنتور مصرف فاهری
to lay up in a napkin	بی مصرف نگاه داشتن
to be on the strain	زیاد مصرف شدن
uses	مصرف استفاده کردن
tertiary consumers	مصرف کنندگان سومین
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
soft goods	کالاهای مصرف شدنی
meter	کنتور مصرف سنج
uses	بکاربردن مصرف کردن
representative consumer	مصرف کننده نمونه
slather	بطورافراط مصرف کردن
use	مصرف استفاده کردن
reactive volt ampere hour meter	کنتور مصرف کور
rational consumer	مصرف کننده عقلائی
meters	کنتور مصرف سنج
service cable	کابل مصرف کننده
metres	کنتور مصرف سنج
baubles	چیزقشنگ وبی مصرف
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
inputted	نیروی مصرف شده
input	نیروی مصرف شده
indirect consumption	مصرف غیر مستقیم
throwaway	مصرف کن و دور بیانداز
metre	کنتور مصرف سنج
gewgaws	چیز قشنگ بی مصرف
total consumption burner	مشعل تمام مصرف کن
gimcrack	قشنگ و بی مصرف عروسک
dud	بی مصرف گلوله معیوب
underconsumption theory	نظریه مصرف ناکافی
unit kilometer	مصرف کیلومتری یکان
unproductive consumption	مصرف غیر مولد
disposal	مصرف درمعرض گذاری
utilizable	قابل استفاده مصرف