Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
fuel consumption
مصرف سوخت
Search result with all words
brake specific fuel consumption
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
bunker fuel
سوخت یا گازوییلی که به مصرف خود کشتی می رسد
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
specific fuel consumption
مصرف سوخت ویژه
Other Matches
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
average propensity to consume
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
propellant
سوخت
combustion
سوخت
firing
سوخت
fuelling
سوخت
power fuel
سوخت
propellants
سوخت
gasoline
سوخت
stoker
سوخت
fuels
سوخت
fuel
سوخت
catabolism
سوخت
fueled
سوخت
burner frame
سوخت
dissimilation
سوخت
fuelled
سوخت
refueled
سوخت گیری
refuels
سوخت گیری
carburator
سوخت رسان
refuelling
سوخت گیری
colloidal propeller
سوخت کلوئیدی
liquid propellant
سوخت مایع
refuel
سوخت گیری
refuelled
سوخت گیری
chemical fuel
سوخت شیمیایی
metabolical
سوخت وسازی
fireman
سوخت انداز
motor fule
سوخت موتوری
metabolism
سوخت وساز
fuel pump
پمپ سوخت
metabolism
سوخت و ساز
aviation fuel
سوخت هواپیما
metabolisms
سوخت وساز
metabolisms
سوخت و ساز
fireman
سوخت گیر
firemen
سوخت انداز
bulk petroleum
سوخت مخزنی
firemen
سوخت گیر
avgas
سوخت طیاره
oil firing
سوخت روغنی
liquid fuel
سوخت مایع
refueling
سوخت گیری
fuel meter
سوخت سنج
fueling
سوخت گیری
fossil fuel
سوخت سنگوارهای
fossil fuels
سوخت سنگوارهای
fuel storage
انبار سوخت
fuel engineering
مهندسی سوخت
fuel filter
صافی سوخت
octane
سوخت ماشینی
fuel manifold
چندراهی سوخت
fuel injection
سوخت رسانی
fuel grade
درجه سوخت
fuel gas
سوخت گازی
feeders
سوخت رسان
fuel economy
اقتصاد سوخت
fuel air pump
بوستر سوخت
metabolic
سوخت و سازی
domestic fuel
سوخت خانگی
it excited my pity
دلم سوخت
ion burn
یون سوخت
tank
ماشین سوخت
gas fuel
سوخت گازی
feed tank
مخزن سوخت
firer
سوخت انداز
fule pump
تلمبه سوخت
fire teazer
سوخت انداز
fule pump
پمپ سوخت
fule injection
تزریق سوخت
fuel tap
شیر سوخت
fuel tank
مخزن سوخت
feeder
سوخت رسان
thickened fuel
سوخت جامد
fuelling
سوخت دادن
choke
دریچه سوخت
atomizers
سوخت افشان
The house burned down .
خانه سوخت
atomizers
سوخت پاش
jetting
سوخت پاش
tanker
مخزن سوخت
jetted
سوخت پاش
tankers
مخزن سوخت
choked
دریچه سوخت
atomizer
سوخت افشان
chokes
دریچه سوخت
stoker
سوخت انداز
atomisers
سوخت افشان
fueled
سوخت موتور
fuelled
سوخت دادن
fueled
سوخت دادن
fuelled
سوخت موتور
fuel
سوخت موتور
fuel
سوخت دادن
atomisers
سوخت پاش
jets
سوخت پاش
jet
سوخت پاش
stoke
سوخت ریختن در
stoked
سوخت ریختن در
atomizer
سوخت پاش
stoking
سوخت ریختن در
solid propellant
سوخت جامد
rocket fuel
سوخت موشک
rocket fuel
سوخت راکت
fuels
سوخت دادن
fuels
سوخت موتور
raw fuel
سوخت خام
stokes
سوخت ریختن در
solid fuel
سوخت جامد
fuelling
سوخت موتور
burner
سوخت پاش
burners
سوخت پاش
fuels
سوخت گیری کردن
fuelling
سوخت گیری کردن
fuel endurance
قدرت پایداری سوخت
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
fuel supply line
لوله سوخت رسانی
fuel
سوخت گیری کردن
fuelled
سوخت گیری کردن
fuel oil mixture
مخلوط روغن و سوخت
fuel supply pump
پمپ سوخت رسانی
fuel injection system
سیستم تزریق سوخت
fueled
سوخت گیری کردن
bunker adjustment factor
ضریب تعدیل سوخت
air/fuel ratio
نسبت هوا به سوخت
What can't be cured must be endured.
<idiom>
باید سوخت و ساخت.
baf
ضریب تعدیل سوخت
basal metabolism
سوخت و ساز پایه
liquid rocket
راکت سوخت مایع
bunkering
دخیره سوخت در کشتی
burner nozzle
نازل سوخت پاش
fuel endurance
میزان تکافوی سوخت
fuel control unit
واحد کنترل سوخت
feeder vessel
کشتی سوخت رسان
feed pump
پمپ سوخت رسانی
One must suffer in silence.
باید سوخت وساخت
diergolic
سوخت مایع ثابت
Her face was sun-burnt.
صورتش درآفتاب سوخت
breeder rocket
راکت سوخت ساز
firing
عمل سوخت دادن
refueled
تجدید سوخت کردن
refueled
سوخت گیری کردن
refueling
تجدید سوخت کردن
refueling
سوخت گیری کردن
refuelled
تجدید سوخت کردن
refuelling
تجدید سوخت کردن
refuelling
سوخت گیری کردن
refuels
تجدید سوخت کردن
refuel
تجدید سوخت کردن
refuels
سوخت گیری کردن
throttle
دستگاه کنترل سوخت
refuel
سوخت گیری کردن
liquid propellant
سوخت مایع موشک
regenerative gas firing
سوخت گازی رژنراتیو
peptized fuel
سوخت تغلیظ شده
overfeed
زیاد سوخت رساندن به
oilking
متصدی سوخت و اب کشتی
spray carburetor
کاربراتور سوخت پاش
refuelled
سوخت گیری کردن
powdered coal firing
سوخت خاک ذغال
natural gas firing
سوخت گاز طبیعی
stokehold
محل سوخت ریزی
metabolic reaction
واکنش سوخت و سازی
stoker
متصدی سوخت کوره
throttled
دستگاه کنترل سوخت
fuel tank vent
هواکش تانک سوخت
i fell pity for him
دلم برایش سوخت
to mend the fire
سوخت به اتش رساندن
hypergolic fuel
سوخت فوق حساس
gasoline gels
سوخت تغلیظ شده
unusable fuel
سوخت غیرقابل استفاده
injector nozzle
نازل سوخت پاش
injector pump
پمپ تزریق سوخت
thickened fuel
سوخت تغلیظ شده
i felt sorry for him
دلم برایش سوخت
throttling
دستگاه کنترل سوخت
throttles
دستگاه کنترل سوخت
catabolism
سوخت موادغذایی دربافت ها فروساخت
fuels
سوخت ماده قابل اشتعال
hypergolic fuel
سوخت خیلی حساس به اشتعال
burner nozzle
شیپوره یاافشانک سوخت پاش
acid base metabolism
سوخت ساز اسید- باز
restrictor
لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com