Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
gastroenterology
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
Other Matches
gastroscope
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
accoucheur
پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
tummy
معده
tummies
معده
kyte
معده
maw
معده
orifice of the stomack
معده
the inner man
معده
stomach
معده
foul stomach
معده پر
stomachs
معده
stomached
معده
stomaching
معده
f.of the stomach
ته یاقعر معده
maw
حفره معده
epigastrium
روی معده
heartburn
سوزش معده
stomach pumps
تنقیهی معده
stomach pump
تنقیهی معده
cardialgia
دردفم معده
antacid
ضداسید معده
cramp of stomach
درد معده
pyrosis
سوزش معده
rot gut
معده خراب کن
saburra
اخلاط معده
craw
معده جانور
stomachache
درد معده
gastritis
التهاب معده
gastritis
اماس معده
gastric juice
شیره معده
pneumogastric nerve
پی با عصب شش و معده
gastroscopy
معاینه معده
collywobbles
درد معده
gastritis
ورم معده
gastroptosis
سقوط معده
gastrolith
سنگ معده
gastric ulcer
زخم معده
dyspepsy
ناراحتی معده
[پزشکی]
indigestion
ناراحتی معده
[پزشکی]
upset stomach
ناراحتی معده
[پزشکی]
tummy upset
[coll.]
ناراحتی معده
[پزشکی]
gastroptosis
پایین افتادن معده
stomach upset
ناراحتی معده
[پزشکی]
gastro enteritis
اماس معده وروده
antacid
دوای ضد ترشی معده
stomach pain
معده درد
[پزشکی]
polygastric
دارای چندین معده
breadbasket
معده ناحیه حاصلخیز
ascarid
کرم معده اسکاریس
psalterium
معده سوم نشخوارکنندگان
gastrointestinal
مربوط به معده و روده
gastroenteritis
ورم معده و رودهها
abdominal pain
معده درد
[پزشکی]
gastroenterologist
متخصص بیماریهای معده وروده
gastroenteritis
التهاب معده و رودهی باریک
mesogaster
معده بند ناحیه ناف
gastric fever
تب معدهای یارودهای حمای معده
solar plexus
شبکه عصبی ناحیه زیر معده
achlorhydria
فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
gastrectomy
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
ingestion
قورت دادن داخل معده کردن
gastro enteric
وابسته به معده وروده معدی امعائی
peptic gland
دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
mesogaster
پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
pepsine
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
pepsin
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
gastrin
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
lavage
انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
readings
مطالعه
etude
مطالعه
extemporal
بی مطالعه
offhanded
بی مطالعه
extemporarily
بی مطالعه
off hand
بی مطالعه
studies
مطالعه
perusal
مطالعه
offhandedly
بی مطالعه
studying
مطالعه
study
مطالعه
reading
مطالعه
look into
مطالعه کردن
motion study
مطالعه ی حرکت
lucubration
مطالعه سخت
feasibility study
مطالعه امکانپذیری
survey
مطالعه مجمل
determine
مطالعه کردن
check
مطالعه کردن
bolt
[examine]
مطالعه کردن
evaluate
مطالعه کردن
study
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
مطالعه کردن
assay
مطالعه کردن
analyze
[American]
مطالعه کردن
enquire into
مطالعه کردن
impromptu
بی مطالعه تصنیف
surveyed
مطالعه مجمل
surveys
مطالعه مجمل
studio
اطاق مطالعه
studios
اطاق مطالعه
scrutinize
مطالعه کردن
investigate
مطالعه کردن
inspect
مطالعه کردن
explore
مطالعه کردن
examine
مطالعه کردن
analyse
[British]
مطالعه کردن
portable standard
چراغ مطالعه
study habits
عادتهای مطالعه
unstudied
مطالعه نشده
survey
مطالعه کردن
studied
از روی مطالعه
praxeology
مطالعه رفتارانسان
at sight
بی مطالعه قبلی
system study
مطالعه سیستم
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
self study
مطالعه پیش خود
teleology
مطالعه حکمت غایی
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
to pore
[over; on]
به مطالعه دقیق پرداختن
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
teppetology
مطالعه ریشه ای فرش
myrmecologyt
مطالعه علمی مورچگان
analyzing
جزئیات را مطالعه کردن
criminology
مطالعه علمی جرم
feasibility study
مطالعه امکان سنجی
subjected
مبحث موضوع مطالعه
subject
مبحث موضوع مطالعه
well-read
اهل مطالعه و تحقیق
well read
اهل مطالعه و تحقیق
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
thought out
سنجیده مطالعه شده
thought-out
سنجیده مطالعه شده
analyzes
جزئیات را مطالعه کردن
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
analyse
جزئیات را مطالعه کردن
subjects
مبحث موضوع مطالعه
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
analysed
جزئیات را مطالعه کردن
demography
مطالعه مهاجرت جمعیت
analyses
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
جزئیات را مطالعه کردن
analyzed
جزئیات را مطالعه کردن
ethnography
مطالعه علمی نژادها
sight-reads
بدون مطالعه قبلی خواندن
angiology
مطالعه عروق خونی و لنفی
reconsidered
مجددا درامری مطالعه کردن
humanist
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
sight-reading
بدون مطالعه قبلی خواندن
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
reconsidering
مجددا درامری مطالعه کردن
sinology
مطالعه ادبیات ورسوم چین
reconsiders
مجددا درامری مطالعه کردن
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
to make a study of something
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
toponymy
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
ethnology
علم مطالعه نژادها و اقوام
sight-read
بدون مطالعه قبلی خواندن
articulated machine lamp
چراغ مطالعه با گردن تاشو
geopolitics
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
geophysical survey
مطالعه خواص فیزیکی زمین
methods of economic study
روشهای مطالعه علم اقتصاد
capability study
مطالعه امکان انجام کار
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
flexible arm lamp
چراغ مطالعه قابل انعطاف
reconsider
مجددا درامری مطالعه کردن
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
income and expenditure approach
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
sight read
بدون مطالعه قبلی خواندن
rheological
<adj.>
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
optics
علم مطالعه در خواص نور
extemporising
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizing
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporised
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
consumer research
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
commodity approach
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
semitics
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
protohistory
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
to poreone's eyes out
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
geologize
مطالعه علم زمین شناسی کردن
theogony
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
endocrinology
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
skimmer
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
Ekistics
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
bookworm
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworms
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
crystallography
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
speleology
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
booklore
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
dysgenics
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com