Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English
Persian
To weight up the pros and cons of something .
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
Other Matches
To bring up a topic . To introduce a subject .
مطلبی راعنوان کردن
To do justice to something.
حق مطلبی را ادا کردن
to e. into a matter
مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
slurs
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
To spell something out for some one .To drive it home to someone .
مطلبی را به کسی شیر فهم کردن
slurring
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
to grind a person in a subject
مطلبی راخوب حالی کسی کردن
slur
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
slurred
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
To speake in great detail.
مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
inspects
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
palliative
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
palliatives
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
survey
بررسی کردن
determine
بررسی کردن
check
بررسی کردن
study
بررسی کردن
bolt
[examine]
بررسی کردن
surveys
بررسی کردن
investigate
بررسی کردن
indagate
بررسی کردن
studying
بررسی کردن
enquire into
بررسی کردن
scrutinize
بررسی کردن
look into
بررسی کردن
assay
بررسی کردن
inspect
بررسی کردن
checks
بررسی کردن
survey
بررسی کردن
explore
بررسی کردن
examine
بررسی کردن
analyse
[British]
بررسی کردن
reconcider
بررسی کردن
check
بررسی کردن
perusing
بررسی کردن
probed
بررسی کردن
probe
بررسی کردن
peruses
بررسی کردن
evaluate
بررسی کردن
surveyed
بررسی کردن
perused
بررسی کردن
study
بررسی کردن
dissect
[analyse]
بررسی کردن
checked
بررسی کردن
probes
بررسی کردن
analyze
[American]
بررسی کردن
peruse
بررسی کردن
studies
بررسی کردن
scrutinised
بدقت بررسی کردن
review
بررسی کردن مرور
surveyed
بررسی کردن بازدید
survey
بررسی کردن بازدید
reviews
بررسی کردن مرور
scrutinising
بدقت بررسی کردن
reviewed
بررسی کردن مرور
surveillance
تجسس بررسی کردن
checks
مقابله کردن بررسی
scrutinized
بدقت بررسی کردن
reviewing
بررسی کردن مرور
surveys
بررسی کردن بازدید
check
مقابله کردن بررسی
scrutinizing
بدقت بررسی کردن
scrutinises
بدقت بررسی کردن
scrutinizes
بدقت بررسی کردن
scrutinize
بدقت بررسی کردن
checked
مقابله کردن بررسی
to make a study of something
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
to check out something
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
to have
[take]
a closer look at something
چیزی را با دقت بررسی کردن
scan
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scanned
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scans
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
to cross-check the result with a calculator
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
to browse
بررسی عمومی کردن
[علوم کامپیوتر]
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controlling
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
To weight the pros and cons of something.
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
sensed
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sense
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
summation check
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
senses
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
caveatemptor
اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
thumps
با چیز پهن وسنگین
curtle ax
شمشیر کوتاه وسنگین
curtal ax
شمشیر کوتاه وسنگین
heavy footed
اهسته وسنگین درحرکت
brogan
کفش خشن وسنگین
thumped
با چیز پهن وسنگین
thumping
با چیز پهن وسنگین
thump
با چیز پهن وسنگین
walkthrough
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
lobbed
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lob
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobs
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobbing
گوشت الو ادم خپله وسنگین
self-
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
research
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researched
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researches
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researching
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
guns
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
gun
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
analogue
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inference
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inferences
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
link
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
automatic
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
intimated
مطلبی را رساندن
implies
مطلبی را رساندن
imply
مطلبی را رساندن
thematic
مطلبی مقالهای
implying
مطلبی را رساندن
intimate
مطلبی را رساندن
a horse of another colour
[different colour]
مطلبی دیگر
intimating
مطلبی را رساندن
intimates
مطلبی را رساندن
to inquire into a matter
مطلبی را باز جویی
to pierce a mystery
بکنه مطلبی پی بردن
To bring something to someones ears .
مطلبی را به گوش کسی رساندن
To drum something into someones head .
مطلبی را به گوش کسی خواندن
antiphrasis
بیان مطلبی به معنی مخالف ان
throw in
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
to smack of something
<idiom>
مطلبی را رساندن
[اصطلاح مجازی]
mental reservation
خود داری از ذکر مطلبی
edit
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
shrugged
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugging
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
To give it straight from the shoulder.
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
shrug
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
To know it backwards.
مطلبی رافوت آب بودن (خوب دانستن )
Vote (write) against a proposallll.
بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
merism
بیان مطلبی کلی با ذکر وقیاس مخالف
declamatory
مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
why i think i can
هنگام کشف مطلبی دلالت برتعجب میکند
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
It was inappropriate to make such a remark .
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
nuncupation
افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
non commital
از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
issue of fact
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
analogue
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
prima facie evidence
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
monitors
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
fallacy of composition
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
residue check
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
vertical redundancy check
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
buck up
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal
[to]
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com